نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم

این ده اصطلاح عجیب شما رو به یک انگلیسی اصیل تبدیل می‌کنند!

انگلیسی زبان شیرینیه  و مثل هر چیز دیگه‌ای وقتی حرفه‌ای میشی جذاب و جذابتر میشه  ،یکی از مسائلی که می‌تونه خیلی کمک کنه به انگلیسی صحبت کردن اون هم به صورت حرفه‌ای، اصلاحات  هستن که اگه ازشون  در موقعیت‌های به جا استفاده کنیم،  میتونیم احساسات و یا منظورمون رو خیلی خوب و روشن‌ بیان کنیم و حتی انگلیسی زبان‌ها رو هم تحت تاثیر قرار بدیم! 

تو این مقاله ۱۰ تا اصطلاح رایج بریتانیایی و کلاسیک رو بهتون معرفی می‌کنیم، این اصطلاحات تو موقعیت‌ها و سناریوهای مختلفی استفاده میشن و بین کسانی که با لهجه بریتیش صحبت میکنن، خیلی رایج تر هستن تا آمریکایی‌ها! 

 

 

 

 

 

DON’T GIVE UP THE DAY JOB

 

 

فرض کنید که تازه یه کاری رو شروع کردید، و یا چیزی رو برای اولین باره که داره امتحان می‌کنید و خوب هم پیش نمیرید! یکی میاد بهتون میگه " don't give up the day job!"  که شاید به نظر برسه داره بهتون مشاوره مالی میده! ولی خب منظورش اینه که با این رویه‌ای که دارید پیش میرید قرار نیست اتفاقی بیفته! به طور کلی از این اصطلاح زمانی استفاده میشه که کسی داره کاری رو انجام میده ولی انقدر بده که بعید به نظر میرسه موفق بشه!

 

 

Example: “After he failed to play Wonderwall by Oasis on his acoustic guitar at the party, we advised him not to give up his day job”.

 

 

 

 

WIND-UP MERCHANT 

 

 شما هم ممکنه کسی رو بشناسید که با حرفاش بقیه رو ناراحت میکنه و بعدش میگه "بابا شوخی کردم!"، انگلیسیا به اینجور آدما میگن : "wind-up merchant"! تو فضاهای مجازی هم معادل این اصطلاح رو trolls  (ترولز)   میگن! 

خلاصه که اینجور آدما واسه تفریح خودشون، بقیه رو شوخی شوخی ناراحت میکنن و خیلی "wind-up merchant" تشریف دارن! 

 

Example: “Steven’s smart, but he’s such a wind-up merchant; he knowingly offends us just so he can laugh at us for being upset”

 

 

SPANNER IN THE WORKS

 

 

وقتی کسی یا چیزی یهو سر راه نقشه‌هاتون سبز میشه از این اصلاح استفاده کنید! در اصل این جمله وقتی به کار میره که یه چیزی وارد موتور ماشین و یا قسمت‌های دیگه‌ش میشه و اونو از کار میندازه! البته هر اتفاقی تو زندگی که باعث عقب افتادن کاری بشه به عنوان  spanner in the works به حساب نمیاد! واتفاقاتی رو میگن که منجر به مشکلات واقعی بشن.

 

Example: “Mick is usually great, but the fact that he wants to come over the same week as my parents makes him a real spanner in the works”

 

 

 

TAKE THE BISCUIT 

 

 

اگر هر چیزی یا کسی خیلی شمارو اذیت و برانگیخته کنه، و یا در نوع خودش خیلی احمقانه باشه، میتونید اصطلاح "take the biscuit" رو استفاده کنید که معادل آمریکاییش هم میشه  "take the cake ". تنها تفاوت بین این دوتا جمله اینه که آمریکایی ها تو موقعیت‌های مثبت ازش استفاده می‌کنن ولی انگلیسی‌ها وقتی یه اتفاق منفی‌ای میفته! 

 

 

Example: “I was mad when you didn’t do anything for the group project, but you really took the biscuit when you didn’t even show up for our presentation”.

 

 

:OVER-EGG

 

 

تو فارسی بهش میگیم "از شور به در کردن!" یعنی رو یه کاری انقدر فکر و انرژی و زمان میذاری و انقدر تکرارش میکنی که خراب میشه! مثل این میمونه که به کیکیت زیاد تخم مرغ بزنی! این اصطلاح رو اصلا از همین جمله گرفتن و معادلش میشه "over-exciting" که ینی بیش از حد انجام دادن یه کاری!

 

Example: “The cheese bread I made was great, but I over-egged when I added habanero peppers on top”.

 

 

WIN‌D YOUR NECK IN

 

این دقیقا همون "سرت به کار خودت باشه"ست که ما ازش استفاده می‌کنیم! وقتی چیزی مستقیما به کسی مربوط نیست و الکی داره دخالت می‌کنه این اصطلاح رو براش به کار می‌بریم.

Example: “I get that you don’t want them to be mad at each other, but you’re not involved in their issue, so you should probably wind your neck in”.

 

 

BOB’S YOUR UNCLE 

 

 

ریشه‌ی این اصطلاح خیلی مشخص نیست که از کجا میاد، ولی در واقع وقتی به کار میره که یه کاری خیلی سخت تر از اونی بوده که فکرشو می‌کردی، تو فارسی هم به کنایه میگیم "'گفتنش آسونه" معادل دیگه‌ی انگلیسیش هم "easier said than done " رو میشه مثال زد! 

 

Example: “Just find a beat, record some vocals, and get them mixed and mastered. Bob’s your uncle, you’ve created a song!”

 

 

 

A FEW SANDWICHES SHORT OF A PICNIC

 

 

این اصطلاح خاص، آماده نبودن رو توصیف می‌کنه. در واقع برای کسی به کار میره که آمادگی و آگاهی کاملی از کاری  که داره انجام میده رو نداره.

Example: “He’s a lot of fun to hang out with, but the fact that he thought it’d be okay to come to my house at midnight shows he’s a few sandwiches short of a picnic”.

 

 

FULL OF BEANS 

 

 

این اصطلاح خیلی رایجه و کسی رو توصیف میکنه که خیلی مشتاق و پر انرژیه!منظور از دونه‌ها (beans) هم اینجا همون دونه‌های قهوه‌‌ست!  ریشه‌ی اون برمیگرده به این حقیقتی که دونه‌های قهوه پر از کافئینن! ( coffee beans).

Example: “You must be really full of beans this morning! How did you get up at sunrise and go on a run before I was awake?”.

 

 

QUIDS IN 

 

اگه دارید روی یه کاری وقت و سرمایه میذارید و جواب هم میگیرید، میشه گفت شما "quids in" هستین! تو انگلیسی عامیانه به پوند میگن کوئید، و وقتی از اصطلاح "quids in" استفاده میشه، یعنی شما رو شانسید و حسابی دارید سود میبرید!

 

Example: “I can’t believe it! He played the lottery and he somehow managed to be quids in”.

 



زبان چینی

زبان چینی  یکی از شش زبان رسمی در سازمان ملل متحد و زبان رسمی کشور چین است. گویش رسمی در چین ماندارین است

که بر پایه گویش پکنی و سایر گویش هایی که در مناطق شمالی رایج بودند، شکل گرفته است. ماندارین توسط ⅕  جمعیت دنیا صحبت میشود و رایج ترین زبان دنیاست. چینی تاثیری شگرف بر روی زبان و حروف کشور های همسایه خود، مانند ژاپنی، کره ای و ویتنامی گذاشته است. در این مقاله به معرفی این زبان پرداختیم.  

 

گویش ها

گویش های رسمی معمولا در شمال و غیر رسمی در جنوب رواج دارند

با جغرافیایی پهناور و جمعیتی زیاد، زبان چینی گویش های متفاوت و پیچیده ای دارد. گویش های رسمی و غیر رسمی‌ای که در م مردم نواحی مختلف رایج است. گویش های رسمی معمولا در شمال و غیر رسمی در جنوب رواج دارند. 

 

 

حروف در زبان چینی

 

حروف چینی قدمتی بیش از 3000 سال در تاریخ دارند. 80000 کلمه در چینی وجود دارد، که ریشه هایی کهن دارند. اگرچه تنها 3000 کلمه برای ارتباطات روزانه به کار می رود، با اینحال قادر است 99٪ از اطلاعات را به صورت نوشتاری پوشش دهد. 

چرا که هر کلمه در چینی دارای معانی متفاوتی است. حروفی که امروزه در چینی رایج است به دو نوع "ساده شده" و "سنتی" تقسیم می شوند. حروف ساده شده عمدتا در خود چین، سنگاپور و جوامع فرامرزی چین در مناطق جنوب شرقی آسیا رواج دارند، در حالیکه نوع دوم معمولا در استان‌های تایوان، هنگ کنگ، ماکائو و جوامع چینی در آمریکای شمالی رایج است. 

 

یادگیری زبان چینی نه تنها رشد فردی و حرفه ای را درپی دارد، بلکه امکان آشنایی با یکی از غنی ترین فرهنگ دنیا را به ما می‌دهد. میلیون ها نفر سالانه به چین سفر می‌کنند تا معبد شائولین را دیده، در کنار دیوار بزرگ چین قدم زده و عجیب ترین غذاهای دنیا را امتحان کنند. همچنین به خاطر اقتصاد قدرتمند کشور چین، یادگیری زبان چینی فرصت های شغلی بسیاری را در سراسر دنیا پیش روی ما قرار میدهد. 

یادگیری زبان چینی ممکن است سخت به نظر برسد اما ما را  با دنیایی از عجایب شگفتی ها و فرصت ها آشنا می سازد.