نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم

جاذبه های گردشگری کره

کره  کشوری که در شرق آسیا که  مناظر بسیار زیبایی دارد و باعث  سرازیر شدن مردم هر سال به آن کشور میشود کشوری که در گذشته توسط پادشاهان اداره می شد و بسیاری از مناطق را پادشاهان کشور ها ساخته اند و باعث زیبایی های کره شده بودند . ما در این مقاله سعی میکنیم  جاهای جذاب کره رو معرفی کنیم


گیونگجو (Gyeongju)

برای مجموعه ای فوق العاده از جاذبه های تاریخی کره جنوبی ، به شهر ساحلی گیونگجو بروید. در این پایتخت باستانی "پادشاهی سیلا" می توانید آثار و جاذبه های باستانی زیادی را ببینید. شاید معروف ترین مکان برای بازدید در اینجا معبد Bulguksa باشد ، یک معبد بودایی به جا مانده از قرن ششم. در اینجا همچنین می توانید غار Seokguram  و مجسمه بزرگ بودای نشسته را ببینید. حوضچه آناپجی و غرفه بومون از دیگر دیدنی های اطراف شهر است که غرفه بومون زیبایی کره در فصل بهار را با شکوفه های گیلاس به نمایش می گذارد.

 

سئول

آیا می دانستید که سئول خواهر خوانده تهران است؟!

شهردار تهران در سال 1351 به کره جنوبی سفر کرد و در آن زمان پایتخت  این دو کشور بعنوان خواهر خوانده اعلام شده و خیابانی در هر دو شهر به نام خواهرخوانده هایشان ثبت شد. خیابان تهران در منطقه گانگنام قرار گرفته است و در آن شرکتهای بزرگ تجاری و صنعتی قرار دارند.

سئول کلان شهری مملو از جاذبه های دیدنی است. در اینجا می توانید از کاخ تاریخی گیونگ بوک گونگ گرفته تا روستای جذاب بوکچون هانوک را بازدید کنید. سئول یک پارک ملی به نام پارک ملی بوخانسان نیز دارد که مسافران می توانند در آن پیاده روی کرده و مناظر پانوراما از شهر را مشاهده کنند و به صدای مردمی که به زبان کره ای صحبت می کنند گوش دهند.

 

جزیره ججو

جزیره آتشفشانی ججو در تنگه کره ، یکی از زیباترین نقاط کره است. سواحل آرام ، صخره های قدرتمند و کوههای فوق العاده ای مانند هالاسان ، همه از طریق مسیرهای پیاده روی که دورتادور جزیره می گردند قابل دیدن هستند. برای تماشای چشم اندازهای عالی ، به قله "طلوع آفتاب سونگسان" و یا به کنار دریا در Seopjikoji و فانوس دریایی آن بروید ، جایی که می توانید بهترین چشم اندازها را از خود قله داشته باشید.

 

بوسان

یکی از دیدنی ترین شهرهای کره جنوبی، شهر بندری بوسان است. تمرکز اصلی بسیاری از بازدیدکنندگان از بوسان سواحل باشکوه شهر است که ساحل Haeundae و ساحل Gwangalli دو مورد شناخته شده آن هستند. البته در بوسان نیز جاذبه های فرهنگی فراوانی وجود دارد ، از معبد باستانی بائوموسا گرفته تا روستای فرهنگی Gamcheon  که بسیار مشهور است ، محله ای برقی و رنگارنگ که در گذشته اش تاریخچه فقیرنشین بودن را دارد. در کوههای مجاور شهر بوسان مسیرهای پیاده روی  مانند Geumjeongsan  وجود دارد که  مناظر زیبا و آرامش بخشی دارد.

 

منطقه غیرنظامی کره (DMZ)

با توجه ارتباط دو کشور کره شمالی و کره جنوبی،  تور منطقه غیرنظامی کره از بازدیدهای جالب در سفر کره جنوبی است. این تور تنها راه بازدید از نوار 250 کیلومتری (155 مایل) بین کره جنوبی و شمالی است. تور شامل توقف در منطقه امنیتی مشترک است ، جایی که دو کشور در سال 1953 توافقنامه آتش بس را امضا کردند و تنها جایی است که هنوز در حال مذاکره دیپلماتیک هستند. از دیگر مقصدهای سفر می توان به تونل نفوذ سوم (Third Infiltration Tunnel) اشاره کرد که از آنجا می توانید نماهایی از کره شمالی را مشاهده کنید.

1

 

دائگو

سومین شهر بزرگ کره جنوبی، دائگو است که از دیرباز به عنوان مرکز اصلی اقتصادی این کشور شناخته می شد و غالباً بازدیدکنندگان را با طیف وسیعی از جاذبه های خود شگفت زده می کند. اگر به تاریخ ، فرهنگ علاقه دارید ، احتمالاً این شهر جنوب شرقی کره، چیزهای جالبی برای شما آماده کرده است. مکانهای مهم فرهنگی دائگوعبارتند از معبد دونگواسا و معبد سئونبوسا در اطراف کوه پالگونگسان ، به علاوه کلیسای جامع گیسان. اگر نیاز به استراحت پس از گشت و گذار دارید ، به دره آبگرم دائگو و یا شهربازی E-World بروید.

 

پارک ملی نائجنگسان

به جاذبه های طبیعی کره جنوبی علاقه دارید؟! یکی از مقاصد عالی ، پارک ملی نائجانگسان است. این پارک ملی با مرکزیت در کوه نائجنگسان ، به خاطر رنگهای پاییزی ، آبشارها و معابد متعدد دیدنی است. اگرچه رنگهای پاییزی آن بسیار چشم نواز هستند، ولی می توانید پارک ملی نائجنگسان را در تمام طول سال بازدید کنید. البته وقتی کوه ها با برف زمستانی پوشانده شود ، ممکن است رفتن به مسیرهای پیاده روی مشکل باشد. از دیگر جاذبه ها می توان به آبشار دودوک ، آبشار گئومسئون و معبد نائانگسا اشاره کرد که درختان زیبایی در مسیر شان دارد.

2

 

 جئونجو

شهر کوچک Jeonju یکی از جاهایی است که خود مردم کره جنوبی خیلی برای بازدید به آنجا می روند ولی در بین گردشگران خارجی چندان شناخته شده نیست. یکی از دلایل آن را می توان اقدامات مهم آشپزی آن دانست. گفته می شود که این شهر جایی است که غذای سنتی bibimbap اولین بار در آن پخته شده. در این شهر همچنین غذاهای خیابانی و کافه هایی وجود دارد که تجربه غذا خودن در آنها لذت بخش است. جئونجو آثار تاریخی ای دارد که پیوندهای تاریخی آن با سلسله چوسون در کاخ گیونگجیئون و معماری قدیمی روستای جئونجو هانوک در آن به نمایش گذاشته شده است.

 

پارک ملی دادوهائه سانگ

پارک ملی Dadohaehaesang با پوشش تقریبا 1700 جزیره مختلف در حاشیه جنوب غربی شبه جزیره کره ، یک منطقه حفاظت شده و بزرگترین پارک ملی در کره جنوبی است. با توجه به گستردگی این پارکتعیین اینکه بازدید این پارک ملی را باید از کجا شروع کرد ، می تواند مشکل باشد.

محبوب ترین جزایر مورد بازدید گردشگران عموماً Hongdo ، Heuksando ،  Geomundo  و Baekdo هستند. در این پارک با چشم اندازهای عجیب و غریب و جزایر زیبا، تنوع گسترده ای از حیات وحش در خشکی و آب و نیز سواحل زیبا آشنا خواهید شد.

3

 

جزیره جئونگدو

جزیره جئونگدو ، جزیره ای آرام در سواحل جنوب غربی کره جنوبی  است، جزیره ای با ویژگیهای زیست محیطی جالب و پر از شگفتی. برای شروع ، مزرعه نمک Taepyeong که دارای بزرگترین مزارع نمک در کشور است، در این شهر وجود دارد. سپس تپه های گلی جزر و مدی و پوشش گیاهی رنگارنگ آنها است که می توانید بدون توجه به فصل از طریق پیاده روی در آن کاوش کنید. سایر کارهایی که در جزیره جئونگدو می توانید انجام دهید شامل استراحت در سواحل آرام و امتحان کردن غذاهای دریایی مختلف است که از همان ساحل صید شده اند.

 

جزیره نامی

جزیره پاییزی نامی، در ابتدا جزیره نبوده است و پس از ساخت سد چئونگ پیونگ در سال 1944 بصورت جزیره درآمده است. اگرچه امکان بازدید از جزیره نامی در تمام طول سال وجود دارد ، اما درختان زیبا و مسیرهای جنگلی آن وقتی جامه پاییزی به تن می کنند زیباترین شکل خود را دارند.

این جزیره به دلیل استفاده از آن به عنوان محل فیلمبرداری برنامه تلویزیونی "زمستان سونات" ، یک مقصد گردشگری بومی محبوب در کره است. در طراحی این جزیره علایق کودکان در نظر گرفته شده و برای آنها یک قطار مینیاتوری و زمین های بازی  ساخته اند و برای کسانی که دل جوانی دارند، یک زیپ لاین تدارک دیده شده است.

 

سخن پایانی:

آیا شما تا به حال با هیچ کدام از این مناطق، در فیلم ها و یا توصیف دوستداران کشور کره برخورد کرده اید؟ یا مثلاً خودتان به این جاها سفر کرده اید؟ به نظرتان کدام فصل این کشور زیباتر است؟ مردمشان را چطور دیدید؟ آیا می توانستید با آنها به زبان کره ای صحبت کنید یا آنها زبان شما را بلد بودند؟ نظراتتان را بصورت کامنت برای ما بگذارید.

نفرین های مرگ بار مصر باستان

مصر کشوری غنی در افریقا که در زمان خود شهره خاص و عام بود و نیمی از کشور ها  زیر حکومت فرعون ها  بود . کشوری که همیشه زیر نظر جادوگران می گذشت و یکی از تفریحات فرعون ها بود که وقت خود را به دیدن جادوی جادوگران بگذارند. وقتی هم پادشاهان میمرند نفرین هایی گذاشته می شد که کسی نتواند زنده از آنجا در بیایید.


در اینجا داستان هایی را در مورد مرگ هایی که با عنوان نفرین مصر باستان معروف شده اند، برای شما می آوریم.

 

دزد آلمانی

 

در سال 2007 یک عتیقه مصری همراه با یادداشتی به سفارت آلمان در مصر ارسال شد ، یادداشتی از فرستنده ناشناس که اعتراف می کرد از زمان سرقت آن چیزی جز درد و رنج برای او و خانواده اش وجود نداشته است.

ظاهراً سارق یادگار را هنگامی که در مصر بود دزدید و با خود به آلمان برده اما ناگهان به بیماری ناشناخته ای مبتلا می شود. نویسنده نامه گفته بود که او تب کرده، فلج شده و سرانجام جانش را از دست داده است.

این عتیقه دزدیده شده، توسط پسر ناتنی آن مرد به مصر پس فرستاده شد.

 

نفرین توت‌عنخ‌آمون 

 

هشدار روی مقبره توت‌عنخ‌آمون  می گوید: "مرگ با بالهای سریع به سراغ کسی خواهد آمد که آرامش شاه را بر هم زند."

چیزی که توسط لرد کارنارون مصرشناس و کاشف هوارد کارتر نادیده گرفته شد، وقتی که در سال 1922 تصمیم گرفتند قبر توت‌عنخ‌آمون  را باز کنند .

لرد کارنارون پشتیبان مالی تیم بود و 4 ماه پس از باز کردن قبر درگذشت. نکته جالب این است که او بر اثر گزش پشه روی گونه اش مرد و گفته شده وقتی او جان باخته ، تمام چراغ های خانه اش خاموش شده است.

 

دست بریده

 

در این حادثه هیچ کس فوت نکرد ولی حوادث دیگری رخ داد... سِر بروس اینگهام دوست هاوارد کارتر بود (یادتان هست که در مورد قبلی از او نام بردیم؟! کسی که ظاهرا برای باستان شناسی به مصر رفته بود ولی از قضا آثار باستانی را برای دوست و آشناهای خودش ارسال می کرده!!). اینگهام در کمال شگفتی هدیه ای از دوست خود دریافت کرد. هدیه ای غریب و وحشتناک.

این یک دست مومیایی شده بود که دستبندی به دست داشت و روی آن نوشته شده بود: "لعنت بر کسی که بدن من را حرکت می دهد." چند روز بعد خانه اینگهام به طور کامل سوخت و پس از بازسازی خانه ، سیل دوباره آن را خراب کرد.

راستی به نظرتان جاب نیست که در هیچ کدام از این دو مورد اتفاقی برای کاشف هوارد کارتر گزارش نشده است!؟

دست بریده

 

 قربانیان توت‌عنخ‌آمون 

 

یک فرد ثروتمند آمریکایی به نام جورج جِی گولد یک سال پس از کشف آرامگاه توت‌عنخ‌آمون  وارد آن شد. وی به محض خروج از قبر بیمار شد، او هرگز بهبود نیافت و بعداً بر اثر ذات الریه درگذشت.

اتفاق عجیبی هم برای سِر آرچیبالد رید افتاد.  رادیولوژیستی که حتی در آن سفر نبود. آرچیبالد رید فقط مومیایی توت‌عنخ‌آمون  را به اشعه ایکس داد، او روز بعد از دریافت مومیایی بیمار شد و کمتر از یک هفته بعد درگذشت.

 

کتاب مردگان

 

آرون اِمبر ، مصرشناس آمریکایی در خانه خود که در حال سوختن بود، جان باخت. این اتفاق در حالی افتاد که او می توانست همراه خانواده اش از خانه در حال سوختن فرار کند، اما او برای حفظ کردن اسنادی که روی آن کار می کرد به داخل خانه برگشت. اسنادی با عنوان "کتاب مصری مردگان".

 

 تسلیم نفرین شدن

 

هیو ایولین وایت باستان شناس که از نفرینی که جان چند تن از دوستان و همکارانش را گرفته بود وحشت زده بود، در خانه اش خودکشی کرد.

گزارش های ضد و نقیض حاکی از آن است که وی یادداشتی بر جا گذاشته است که در آن آمده است: "من تسلیم نفرینی شدم که مرا مجبور به ناپدید شدن می کند."

 

اوزیریس بهترین کاری را که می تواند، انجام می دهد.

 

در سال 1971 مصرشناس والتر برایان امری مجسمه کوچکی را از اوزیریس ، خدای مرگ، در ساکارا پیدا کرد. او آن را به دفتر حفاری آورد ، اما پس از رفتن او به دستشویی ، دستیارش سرو صدایی شنید و پس از آن امری را در حالت فلج پیدا کرد. امری روز بعد پس از تشخیص فلج در سمت راست تمام بدنش، درگذشت.

 ملاقات سالانه با مرگ

 

این داستان مربوط به کاشف و مصر شناس مصری زَهی هواس است. روزی اشیائی را از یک سایت باستان شناسی به نام "کوم ابو بیلو" حمل می کرد ، عمه اش فوت کرد. یک سال بعد و در همان روز عمویش درگذشت. سال بعد مرگ پسر عموی او بود ، اما مرگها پس از آن متوقف شد. هاواس هنوز به وجود نفرین اعتقاد ندارد.

سخن آخر:

 

شما چه داستانهایی درباره مرگ های مصر باستان شنیده اید؟ چقدر آنها را باور کرده اید؟ درباره زبان هیروگلیف چطور؟ چقدر با آن آشنایی دارید یا چقدر برایتان جالب است که منظورتان را با ترسیم آن اشکال منتقل کنید؟ اگر می خواهید زبان هیروگلیف را بیاموزید، با ما تماس بگیرید.

ماژورین، کمکت می کنه.


برجسته ترین آثار ادبی روسیه

همیشه  فرهنگ یک جامعه را می توان از موسیقی و کتاب ها و تاریخ  اش شناخت. درست مثل تاریخ شوروی که مانوس شده است با کتاب و جنگ. درست است که در زمان شوروی کتاب های باشکوهی نوشته شد که ادبیات جهان رو فرا گرفت  و باعث ارتقا فرهنگ دوران بعد از خود شد و باعث عاشق شدن مردم به کتاب خواندن شد. 


در منابع مختلف از آثار متفاوت و بعضاً مشترکی از نویسندگان زبردست روسی بعنوان بهترین آثار ادبی روسیه یاد شده است. ما تلاش کردیم در اینجا تا حد امکان این آثار را بیاوریم.

 

نابالغ- نوشته دنیس فانویزین

 

نقل قول های کمدی قرن 18 ، نابالغ، که برجسته ترین اثر طنز دنیس فانویزین است ، به سرعت منبع بسیاری از اصطلاحات و ضرب المثل ها در ادبیات و زبان روسی شد. قهرمان اصلی ، میتروفانوشکا ، یک نجیب زاده خودخواه و تحصیل نکرده است. او هدف اصلی طنز فانویزین است. این کمدی بلافاصله پس از ظهور در صحنه تئاتر مسکو در سال 1783 ، مورد استقبال قرار گرفت. در همان زمان ، کاترین کبیر فانویزین را از انتشار سایر آثار ادبی منع کرد ، که این بهایی بود که فانویزین برای طنز گزنده اش در مورد زندگی روسیه پرداخت.

 

فغان از زیرکی-نوشته الکساندر گریبایدوف

 

الکساندر گریبایدوف ، سیاستمدار و نمایشنامه نویس ، صرفاً به عنوان نویسنده یک نمایشنامه ، فغان از زیرکی ، وارد تاریخ ادبیات روسیه شد. تک گویی های قهرمان اصلی این شاهکار ، چاتسکی ، اغلب در مدرسه با دل و جان یاد گرفته می شود. این نمایشنامه در قرن نوزدهم درگیری یک فرد تحصیل کرده که قادر به جلب رضایت یک جامعه ریاکار نیست را نشان می دهد. این نمایشنامه در سال 1824 به پایان رسید و به دلیل سانسور دولتی در سال 1833 منتشر شد. گریبایدوف انتشار کتاب فغان از زیرکی را ندید. او به عنوان سفیر در ایران در سال 1829 در سن 34 سالگی در جریان شورش ضد روسی در تهران به قتل رسید.

 

یوجین اونِگین- نوشته الکساندر پوشکین

 

الکساندر پوشکین درخشان ترین ستاره در شعر روسی ، پیشگام ژانر رمان در شعر بود ، که نمونه اش برجسته ترین اثر او، یوجین اونگین است. این داستان عاشقانه ناگوار بین اونِگین، یک مرد خوشحال و خسته از زندگی و تاتیانا، یک دختر طبقه متوسط ​​روستایی است. او منتظر مردی است که عاشق او شود، اما وانگین در ابتدا او را جدی نمی گیرد. پوشکین زمان زیادی را صرف توصیف فرهنگ ، تاریخ و سنت های روسیه می کند. این رمان به درستی دائره المعارف زندگی قرن نوزدهم روسیه نامیده می شود و از همان ابتدا تا به امروز برای روس ها عزیز بوده است. مهمترین عناصر این رمان عبارتند از نامه معروف تاتیانا به اونگین ، توصیف مسکو ، کلماتی که به زیبایی طبیعی کشور اختصاص یافته  و طنز و کنایه های نویسنده.

 

قهرمان عصر ما- نوشته میخائیل لرمونتوف

 

این رمان، داستان گریگوری پچورین ، افسر روسی است که در منطقه قفقاز در حال سفر و خدمت است. پچورین یکی از اعضای تحصیلکرده طبقه اشراف روسیه بوده و مردی بدبین ، پوچ گرا و مالیخولیایی است. او هیچ هدفی در زندگی ندارد و با مرگ بازی می کند و دیگران را به عنوان اسبابی برای آزمایش های بی رحمانه و لذت طلبانه می بیند. قهرمان لرمونتوف بعدها با بسیاری از شخصیتهای دیگر در ادبیات قرن 19 همراه شد. لرمونتوف به همراه پوشکین از بزرگترین شاعران روسیه محسوب می شوند.

 

نفوس مرده- نوشته نیکولای گوگول

 

نفوس مرده اثر نیکولای گوگول یکی از قدرتمند ترین آثار ادبیات قرن نوزدهم روسیه است. با این حال ، نویسنده دنباله اثر را سوزاند و خود به زودی بر اثر بیماری روانی دار فانی را وداع گفت. افسانه ای وجود دارد که گوگول ایده رمان خود را از الکساندر پوشکین گرفته است. داستان درباره نجیب زاده ای فقیر به نام پاول چیچیکوف است ، که برای خرید رعیتهایی که فقط روی کاغذ وجود دارند ، به کشور سفر می کند و سپس با رهن دادن رعیتهایی مرده انگار که زنده هستند ، کلاهبرداری مالی می کند. سپس تصمیم میگیرد که وام بانکی بگیرد و... . سفرهای چیچیکوف واقعیت زندگی روستایی قرن نوزدهم روسیه و افراد مختلفی را که در آنجا زندگی می کنند بررسی می کند.

 

جنایت و مکافات- نوشته فئودور داستایوفسکی

 

جنایت و مکافات با بیش از 25 اقتباس سینمایی در سراسر جهان ، احتمالاً مشهورترین کتاب فئودور داستایوفسکی است. داستان بر معضل اخلاقی یک دانشجوی سابق متمرکز است: رودیون راسکولنیکوف، با این سوال که آیا او "موجودی لرزان" است یا خیر ، و آیا "حق" کشتن را دارد. او خود را با ناپلئون مقایسه می کند و فکر می کند که نیت خوب می تواند هر جنایتی را توجیه کند. او پیرزنی را که پول قرض می داده را می کشد و سپس در اثر ناراحتی خود، تسلیم پلیس می شود. امروزه در سن پترزبورگ ، جایی که رمان در آن اتفاق می افتد ، تورهای متعددی به زندگی راسکولنیکوف اختصاص داده شده است. او هنوز هم بخشی از بافت شهر است.

 

جنگ و صلح- نوشته لئو تولستوی

 

احتمالاً تعداد زیادی از روس ها نتوانسته اند چهار جلد کتاب جنگ و صلح را به پایان برسانند که اولین صفحات آن به زبان فرانسه نوشته شده است. با این وجود ، تقریباً همه در سنین بالاتر به آن برمی گردند. برخی خطوط مربوط به عشق را ترجیح می دهند ، در حالی که برخی دیگر از توصیفات جنگ علیه ناپلئون در سال های 1805-1812 لذت می برند. بدون شک جنگ و صلح یکی از مهمترین کتابها در ادبیات روسیه و جهان است. در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، این کتاب بیشترین تعداد چاپ را با بیش از 360 میلیون نسخه در 312 ویرایش، در کل کشور داشت.

 

داستانهای کوتاه از آنتون چخوف

 

روس ها خواندن داستان های کوتاه چخوف را در اولین سالهای مدرسه شروع می کنند.

یکی از داستانهای مورد علاقه کودکان داستان "کشتانکا" سگی است که به اربابش وفادار بود و این داستان در قلب بسیاری از بچه ها جا دارد. داستانی کوتاه و  پر از طنز و کنایه. داستانهای چخوف همیشه مورد علاقه دانش آموزان و بزرگسالان در روسیه بوده است. از جمله این موارد می توان به "ایونیچ"، "چاق و لاغر" و "سه گانه کوچک" اشاره کرد. نمایشنامه های چخوف شامل "مرغ دریایی" ، "عمو وانیا" ، "سه خواهر" و "باغ گیلاس" - معمولاً در سالهای بعدتر و در دبیرستان های روسیه مورد مطالعه قرار می گیرند.

 

دُن آرام- نوشته میخائیل شولوخوف

 

تألیف این کتاب ، که میخائیل شولوخوف برای آن برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1965 شد ، هنوز مورد بحث منتقدان ادبی است. برخی می گویند برای یک جوان 22 ساله امکان نوشتن چنین اثر استثنایی در این سن کم وجود ندارد. دست نویس شولوخف مدت ها  است که از بین رفته اند ، که با توجه به اهمیت و طولانی بودن رمان، عجیب است. برخی از کارشناسان معتقدند که این رمان توسط فئودور کریوکوف ، افسر ارتش سفید نوشته شده است. حقیقت هر چه باشد ، این کتاب در مورد سرنوشت یک مرد در زمان انقلاب روسیه است که زندگی "دون قزاق" را توصیف می کند. این کتاب یکی از مهمترین کتابهای ادبیات قرن بیستم روسیه است.

 

یک روز در زندگی ایوان دنیسوویچ- نوشته الکساندر سولژنیتسین

 

آثار دیگر الکساندر سولژنیتسین، برنده جایزه نوبل (1970)، مدت ها در مدارس روسیه ممنوع بود. داستانها و رمانهای کوتاه این نویسنده فقط در اواخر دهه 1980 در دوران پرسترویکا به مدارس آمد. آنها بدترین شواهد از سرکوب های شوروی شدند. یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ ، که اولین بار در سال 1962 منتشر شد ، اکنون در مطالعه ادبیات قرن بیستم در هر کلاس دبیرستانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این کتاب، داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ شوخوف ، زندانی در اردوگاه کارگری شوروی در دهه 1950 را روایت می کند. انتشار این کتاب عجیب بود زیرا اولین بار بود که سرکوب های استالین به صراحت توصیف می شد.

 

آنا کارنینا- نوشته لئو تولستوی

 

رمان آنا کارنینا فقط مربوط به آنا کارنینا نیست. داستان او - عاشقانه، ناامیدانه، غم انگیز - با داستان زندگی ظاهراً کسل کننده کنستانتین لوین در هم تنیده است. لوین مانند پیِر در جنگ و صلح ، شخصیتی بی دست و پا و دوست داشتنی است که در آسایش به دنیا آمده اما در عین حال دردمند است و به دنبال راهی معنادار برای ادامه زندگی است.

بر خلاف بسیاری از ازدواجهای دشوار یا ناموفق که در رمان به تصویر کشیده شده ، لوین با زنی که دوست دارد ازدواج می کند و اتحاد آنها یک رابطه شاد است. اما ، از آنجا که نویسنده این رمان تولستوی است ، "پس از آن به خوبی و خوشی زندگی کردند" وجود ندارد...

 

دکتر ژیواگو- نوشته بوریس پاسترناک

 

دکتر ژیواگو تقریباً هرگز منتشر نشد. این نسخه خطی که توسط اتحاد جماهیر شوروی سانسور شده بود ، به صورت قاچاق وارد ایتالیا شد ، جایی که توسط فلترینلی در سال 1957 منتشر شد. سال بعد جایزه نوبل ادبیات به پاسترناک اهدا شد.

اگر فکر می کنید موضوع این داستان را از طریق فیلم آن می دانید ، دوباره فکر کنید. داستان لارا و یوری ژیواگو یکی از بزرگترین داستان های عاشقانه ای است که تاکنون نوشته شده است ، اما رمان دکتر ژیواگو چیزی فراتر از این رابطه است. بیشتر از آنکه پاسترناک نشان دهد که منظور از قرار دادن ملت خود در مقابل خود و در مقابل دیگران چیست، قویترین یادآوری را می کند و آن این است که آزادی شخصی را نباید بی اهمیت تلقی کرد.

 

زندگی و سرنوشت- نوشته واسیلی گروسمان

 

حماسه واسیلی گروسمان ، به دنبال کتابش "برای یک دلیل عادلانه" ، ما را به تاریخ جدیدتر روسیه می برد - دهه 1940 ، زمانی که استالینگراد در محاصره نازی ها قرار دارد و پاکسازی قومی در حال گسترش است.

ویکتور اشتروم ، فیزیکدان هسته ای درخشان در قلب رمان ، برگرفته از خود گروسمان است. یکی از متاثر کننده ترین قسمت های رمان آن است که اشتروم از نامه ای می فهمد که مادرش در هولوکاست در اوکراین کشته شده است ، درست همانطور که گروسمان از مرگ مادر خود مطلع شد.

رمان زندگی و سرنوشت پرتره ای از خانواده ای است که در ناآرامی های سیاسی و اجتماعی روسیه قرن بیستم حرکت می کنند.

 

پایان سخن:

 

آیا شما نام این آثار را شنیده و یا آنها را خوانده بودید؟ کدام یک از آنها فکر شما را بیشتر درگیر کرد؟

آیا شما تا کنون به یادگیری زبان روسی فکر کرده اید؟ می توانید این فکر را با ماژورین به عمل تبدیل کنید.

ماژورین کمکت می کنید

بهتون ، موزیسین ناشنوا

همیشه افراد یا کسانی هستند که تاریخ یا فرهنگ یک ملت را عوض کنند.در هنر از این نوع افراد زیاد پیدا میشود کسانی که با یک اثر یا قطعه هنری اسم خودشونو در تاریخ جاودانه کردند. چه آهنگ سازانی که با همین قطعات  در طول تاریخ کنسرت داده اند و همیشه افتخار کردند. یکی از افرادی که در تاریخ هنر اسمش جاودانه است بهتون است که در ادامه با بخشی از زندگی او آشنا می شوید.

او یک پیانیست و همچنین و آهنگساز 9 سمفونی ، کنسرتو برای پیانو ، سونات های پیانو و کوارتت های زهی تبدیل شد. آثار او بین دوره سبک کلاسیک ، که توسط ولفگانگ آمادئوس موتزارت و جوزف هایدن مشخص می شود و دوره سبک رمانتیک به رهبری فردریک شوپن و فرانتس لیست ، را شامل می شود و واژگان جدیدی از انسان گرایی و روشنگری در موسیقی ایجاد می کند.



اندکی درباره بتهوون:

 

در اولین بازدید از وین، بتهون 17 ساله برای موزارت اجرا داشت:

موتزارت ، که آن زمان بزرگترین آهنگساز وین بود ، عموماً تحت تأثیر سایر موسیقیدانان قرار نگرفت ، زیرا در استعدادها و موفقیت ها بسیار جلوتر از همتایان خود بود. هیچ کس واقعاً نمی داند در رسیتال چه اتفاقی افتاده است ، اما ظاهراً موتزارت از اتاق بیرون رفته و گفته: "چشمت به او باشد - روزی او به دنیا چیزی می دهد که حرفی برای گفتن درباره اش داشته باشند.

 

اجراهای بداهه نوازی بتهون:

 

یوهان باپتیست کرامر ، یکی از آهنگساز معاصر بتهوون ، به شاگردان خود می گوید که اگر بداهه نوازی بتهوون را نشنیده اید ، بداهه نشنیده اید.

 

بتهوون از هایدن آموخته است:

 

بتهوون پس از مهاجرت به وین در اوایل 20 سالگی ، از جوزف هایدن ، پدر سمفونی درس می گرفته است.

 

پیشتازی قطعات پیانو:

 

پیشینیان بتهوون برای ساز هارپسیکورد آهنگسازی کرده بودند ، اما بتهوون تصمیم گرفت تلاش خود را بر روی پیانو متمرکز کند ، سازی که تا آن زمان هیچکس قطعه جامعی برای آن ننوشته بود.

 

شیلر شعرهایی برای سمفونی نهم بتهوون ارائه کرد:

 

شیلر ، فیلسوف برجسته آلمانی ، شعر An die Freude (قصیده شادی) را در سال 1786 منتشر کرد. بتهوون این شعر را برای اوج باشکوه سمفونی شماره 9 خود در D Minor ، که اولین بار در سال 1824 اجرا شد ، اقتباس کرد.

 

او مشهورترین آثار خود را پس از ناشنوایی ساخت:

 

در نتیجه کاهش شنوایی ، بتهوون از کارگردانی و اجرا منصرف شد تا بر آهنگسازی خود تمرکز کند. قطعاتی که امروزه بسیار مشهور شده اند، او پس از ناشنوایی ساخت.

 

خلاقیتهای بتهوون در ساخت و اجرای قطعات موسیقی:

Archduke Trio

این آخرین قطعه ای بود که بتهوون به دلیل بدتر شدن ناشنوایی در ملاء عام اجرا و آن را به بزرگترین حامی خود تقدیم کرد. اولین حرکت شادی آور را دارند ، اما حرکت آرام یکی از دوست داشتنی ترین آنها است.

 

کنسرتوی سه گانه

این را شاید بتوان یکی از دو قطعه بتهوون دانست که مورد غفلت قرار گرفته است. او آن را برای دوستان خود نوشت ، بنابراین قسمت پیانو - که توسط ارک دوک رودولف اجرا می شود - پیچیده نیست ولی ویولن سل دارای سخت ترین قسمت است ، زیرا توسط یک حرفه ای اجرا می شود. موومان آهسته زیبایی عمیقی به آن بخشیده.

 

کُر فانتازیا (Choral Fantasia)

 

این کار بتهون نیز مانند کنسرتوی سه گانه - نادیده گرفته می شود. این قطعه با اجرای انفرادی پیانو شروع می شود ، سپس ارکستر وارد می شود ، سپس گروه کر و تکنوازها. در اولین اجرای این اثر، بتهوون خودش برای آن بداهه نوازی کرد.

سونات ویولن کرویتزر (Kreutzer Violin Sonata)

آغازی برای ویولن انفرادی با دوبار توقف در هر چهار سیم. این اثر طولانی ترین و پیچیده ترین سونات از 10 سونات ویولن بتهوون است که به عنوان قله سوناتهای ویولن در نظر گرفته می شود. در اولین اجرا، بتهوون پیانو می نواخت و ویولن نواز جورج بریج تاور این قطعه را بدون مطالعه قبلی اجرا کرد، زیرا بتهوون آن را دقیقاً شب قبل به پایان رسانده بود.

 

کنسرتوی ویولن

بتهوون تنها یک کنسرتو برای ویولن نوشت. آغاز آن با چهار ضربه نرم روی تمپانی است که درست در همان ابتدا صدای جدیدی ایجاد می کند. موومان آهسته یکی از زیباترین قسمت ها در رپرتوار است. برامز کنسرتوی ویولن خود را کاملاً از روی این کنسرتو الگوبرداری کرد.

 

گام بعدی:

شما درباره این موسیقیدان بزرگ و خلاقیت او چه چیزهایی می دانید؟ اجرای کدامیک از قطعاتی که او ساخته را دیده یا حتی خودتان اجرا کرده اید؟ و اگر به فکر این افتاده اید که یادگیری پیانو را آغاز کنید، پیشنهاد می کنیم همین حالا با ماژورین همراه شوید. "ماژورین، کمکت می کنه!


ساز های قدیمی

موسیقی همیشه در تاریخ نقش بسزایی داشته است و باعث علاقه مندی مردم شده است. در گذر تاریخ چه اهنگ هایی باعث عوض شدن یک جنگ شده است. در تاریخ سرزمین خودمان هم خیلی از این اتفاقات افتاده است و مسیر خیل ها عوض شده است. موسیقی هیچ وقت از ساز جدا نبوده است و همیشه این نوازنده ها بودند که با دستان و سازهایشان  باعث آشکار شدن یک آهنگ شده است. در ایران باستان ساز نی و چنگ همیشه جز بزم های پادشاهان بودند باعث گذاشتن اثر های زیبایی شده اند.

 

در اینجا می خواهیم شما را با اندکی از تاریخچه و ساختمان یکی از قدیمی ترین چنگها و نیز ساز نی آشنا کنیم.

 

چنگ

 

چنگ بیش از 4000 سال پیش ، یعنی پیش از تمدن ایلام، در بین النهرین (جنوب عراق امروزی) نواخته می شده است. موسیقی یکی از جنبه های مهم بسیاری از مناسبت های جشن و آیین در بین النهرین باستان بود. این چنگ فاخر از  نقره و سنگ آهک قرمز  تزئین شده است. قاب ، تیونرها و تارها با قطعات چوبی قدیمی مرمت شده اند. تصاویر تزئین شده زیر سر گاو ، شیرها و گوزن هایی را نشان می دهد .

 چنگ نقره ای مربوط به 2600 سال پیش از میلاد. گورستان سلطنتی اور مربوط به تمدن ایلامی که بعداً در ایران بزرگ جای گرفت و در حال حاضر در جنوب عراق قرار دارد.

چنگ

نی

 

ساز نی، با توجه به اینکه با حداقل امکانات بوجود می آمده، به عنوان یکی از کهن ترین سازها به شمار می رود. یافتن اینکه کدام تمدن یا کدام منطقه صاحب اولیه آن بوده کاری دشوار و البته تخصصی است. این ساز به هر منطقه ای که وارد شده، مردمانش آن را به عادات و سنتهای خود آغشته کرده اند و آن را در بین خود پذیرفته اند. به این ترتیب دیده می شود که این ساز در میان اقوام تمدن های مختلف، شکل و شمایل و در نتیجه صدایی متفاوت دارد.

نی

 

شکل ساز:

 

نی در کتاب سازشناسی ایرانی (نوشته ارفع اطرایی و محمدرضا درویشی) اینطور تعریف شده:

"نی، از سازهای بادی کهن و از جنس گیاه نی است که طول آن از شش گره و هفت بند تشکیل شده و به همین دلیل آن را "نی هفت بند" می گویند. هنگام نواختن، هوا از دهانه ی نی وارد می شود و با انگشت گذاری بر سوراخ ها و با تغییر فشار هوا، صداهای مختلف به وجود می آیند. نوازنده، نی را بصورت عمودی در دست می گیرد و دهانه ی آن را بین دو دندان جلو و یا بین لب ها قرار می دهد و در آن می دمد. بخش زیادی از هوای دمیده شده، از سوراخهای باز نی خرج می شود و نوازنده با انگشتهای هر دو دست، سوراخ ها را باز و بسته میکند. ممکن است نوازنده هنگام نواختن دست راست را بالای دست چپ قرار دهد و برعکس. هنگام ساختن نی، روی گره ها را با نوار می پوشانند و بر سر دهانه و انتهای نی لوله ی استوانه ای کوتاهی به طول تقریبی ۷ سانتی متر و هم قطر ضخامت نی، از فلز برنج قرار می دهند. طول نی حدود ۳۰ تا ۶۵ سانتی متر و قطر آن حدود 1.5 تا ۳ سانتی متر است و تعداد ۵ سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب نی ایجاد می کنند. هرچه لوله ی ساز باریکتر و کوتاه تر باشد صدای آن زیر تر است و برعکس. نی در اندازه های مختلف تهیه می شود و ساز تکنوازی است و نمی توان آن را کوک کرد. بدنه ی اصلی این ساز چون در طبیعت رشد می کند، دو نی کاملا از هر جهت همسان، کمتر به دست می آید و به همین دلیل، با انتخاب طول و قطر آن، از هر پرده ای می توان نی داشت.

 

وسعت

 

وسعت معمول صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است. مثال های زیر برای نی منطبق با دیاپازون است که به طور طبیعی فاقد صدای «سی» روی خط سوم حامل است. وسعت نی به چهار منطقه ی صوتی، شامل صدای بم و بم نرم، صدای اوج، صدای غیث، و صدای ذیل (پس غیث) تقسیم می شود.

 

سخن پایانی:

یکی از فرزندان نی، ساز فلوت است. این ساز به مرور زمان و با تغییراتی که در ساختار سازهای نی چوبی داده شد، تبدیل به فلوت امروزی با کلید ها و جنسی متفاوت شد و در نتیجه صدایی متفاوت از نی ایجاد می کند که می توان گفت صدایی به همان زیبایی و نیز مستقل از نی دارد. آیا نواختن این سازها را آموخته اید؟

 پیشنهاد می کنیم در کلاسهای نی و فلوت ماژورین شرکت کرده و نواختن این سازهای گوش نواز را با ما تجربه کنید.