نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم

برترین ویولونیست‌ها؛ در طول تاریخ موسیقی

 

در هنر اگر قرار باشد سازی را معرفی کنیم که آموختن آن سخت باشید ابتدا باید ویالون و بعدش پیانو را معرفی کرد.با در نظر گرفتن این مسئله که اصولا، هنر یک امر موضوعی و انتزاعی است؛ درمیابیم که با فرایندی سخت و پیچیده رو به رو هستیم و تمایز دادن هنرمندان از یکدیگر کاری است حقیقتا دشوار. انتخاب تنها نه نوازنده‌ی حرفه‌ای در تمام طول تاریخ موسیقی هم، از این امر مستثنا نیست

در همین زمینه باید گفت که آن چه هنرمندان را از سایر همکاران‌شان جدا می‌نماید؛ صرفا تسلط بر اصول و تکنیک‌های هنری؛ و در موضوع مورد بحث ما، نواختن ویولون نیست؛ بلکه عاملی که شخصی را تبدیل به یک ویولونیست برجسته و ماندگار می‌کند؛ جوششی ذاتی و استعدادی درونی است. شاید همان چیزی که با گذشت زمان، از آن به عنوان امضای هنرمند یاد می‌کنیم و می‌توانیم به این وسیله، یک اثر هنری را از دیگری تشخیص دهیم.

با نگاهی بر هر آن چه پیش از این ذکر شد؛ به معرفی نه تن از بهترین نوازندگان ویولون می‌پردازیم؛ که پس از گذشت سال‌های متمادی، هم‌چنان در سرزمین‌های آواهای جادویی و اسرارآمیز خود، فرمانروایی می‌کنند.

       یاشا هایفِز(1901-1974)

 

او که استادی است بلامنازع و تمام و کمال؛ از محبوب‌ترین و برترین نوازنده‌های ویولون تاریخ موسیقی به شمار می‌آید. هایفز از پنج سالگی حرفه‌‌ی خود را شروع کرد و شصت و پنج سال دیگر هم به آن وفادار ماند.جرج برنارد شاو در نامه‌ی مشهور خود به هایفز می‌نویسد: "اگر همینطور بی‌‌عیب و نقص و با یک توانایی فوق بشری به نوازندگی ادامه دهی؛ حتی خداوند هم به تو حسادت خواهد کرد و اینگونه جوان خواهی مرد! به نظرم شب‌ها قبل از خواب، به جای دعا و مناجات، کمی ویولون بزن؛ اما به زشتیِ هر چه تمام‌تر؛ شاید بخشیده شوی!"

 

          نیکولو پاگانینی(1782-1840)

 

نام این نوازنده و آهنگساز مطرح ایتالیایی، در میان بهترین‌های این عرصه به چشم می‌خورد. اگر چه او در زندگی شخصی خود با مشکلاتی مثل قمار و اعتیاد به الکل رو به رو بود؛ اما هرگز اجازه نداد که این مسائل بر کارش تاثیرگذار باشد. او در دنیایی که خالی از هرگونه فناوری برای ارتباطات بود هم توانست راه خود را در سرتاسر جهان باز کند. تکنیک‌های ابداعیِ او هم‌چنان از محبوبیت بالایی برخوردار و مورد تایید و تحسین هنرمندان است.

          دیوید اوستراخ(1908-1974):

 

این دانش‌آموخته‌ی کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو که اصالتاً اوکراینی است؛ با آهنگسازان و ارکسترهای بزرگی در سرتاسر دنیا همکاری داشت و اجراهای برجسته‌ای از آثار ویولونی دمیتری شوستاکوویچ و آرام خاچاتوریان ارائه کرد دنیا موسیقی او را یکی از برجسته‌ترین نوازندگان ویولون در قرن بیستم می‌دانند؛ که در طول شصت سال دوران فعالیت هنری‌اش، جوایز و افتخارات زیادی را از آن خود کرد.

 

          ایزاک پرلمان(-1945)

 

این حقیقت که او یکی از  برجسته‌ترین ویولونیست‌های سبک کلاسیک در دنیای امروز است؛ در واقع غیرقابل انکار جلوه می‌کند. این هنرمند فوق‌ستاره که آموزگار هم هست؛ هر سال بر محبوبیت خود می‌افزاید و مخاطبین‌اش را در شگفتی می‌گذارد. در ادامه لازم به ذکر است که او با چنین توانایی قابل توجهی، با جوایز بسیاری مورد تقدیر قرار گرفته است.

 

       هیلاری هان(-1979):

 

 

این نوازنده‌ی جوان آمریکایی که اولین بار در سن دوازده سالگی ساز به دست گرفت؛ توانست از شانزده سالگی به دنیای حرفه‌ای‌ها قدم بگذارد و قطعات کلاسیک را ضبط کند. هان، موفق به دریافت جایزه‌ی پولیتزر، برای اجرای کنسرتوی ویولون جنیفر هیگدون که مخصوص او نوشته شده بود؛ نیز شد. او با کسب جوایز متعدد دیگر و به دست آوردن مهر تایید منتقدین و مخاطبان، جایگاه خود را به عنوان ویولونیست برتر تثبیت کرده است.

 

       فردریک کرایسلر(1875-1962)

 

این ویولونیست و آهنگساز اتریشی، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و بهترین نوازنده‌های تمام دوران شناخته شده است و مورد تحسین و ستایش قرار می‌گیرد. آنچه آثار او را از سایرین متمایز می‌کند؛ بیان و امضای شخصی وی، عبارات رسا و آهنگین و تمرکز فوق‌العاده‌ی او در اجرا است. کرایسلر در میان مخاطبین عام و گسترده‌ی جامعه نیز شناخته شده و دوست‌داشتنی بود. به همین ترتیب توانست راه خود را به نشریات هم بگشاید و در فوریه‌ی 1925 بر جلد مجله‌ی تایم ظاهر شود.

 

       پابلو دو ساراسته(1844-1908)

 

این نوازنده‌ی اسپانیایی، استاد مسلم و مشهور قرن نوزدهم بود که با استعداد و هوش ویژه‌ی خود، توانست آثار بسیاری را بسازد و اجرا کند. قطعات او همچنان نواخته می‌شوند. به علاوه، او به خاطر برنامه‌های اپرای بی‌نظیر خود از جمله، کنسرت فانتزی درباره‌ی کارمن، بسیار مورد علاقه و تحسین واقع شده است.

 

        

  ناتان میلشتاین(1904-1992)

 

این هنرمند که اتفاقا دستی بر ترجمه هم داشته؛ توانست هفتاد سال را با موفقیت تمام در عرصه‌ی نوازنده ویالون و آهنگسازی فعالیت کند. او حتی در هشتاد و دو سالگی هم دست از فعالیت نکشید و آخرین اجرای خود را در استکهلم انجام داد. میلشتاین به توانایی در عملکرد، استقامت و دقت فنی شناخته شده بود و همواره مورد تحسین است. در طول زندگی، برنده‌ی جوایز متعددی شد؛ از جمله جایزه‌ی گرمیِ 1975 برای ضبط سونات‌های باخ و پارتیتاس.

     

    سارا چانگ(-1980)

 

این نوازنده‌ی آمریکایی، یک اعجوبه‌ی واقعی است و با توانایی استثنایی و شور هنری خاص خود که در اجرا دارد؛ شناخته می‌شود. مجموعه‌ی جوایز و افتخاراتی که به دست آورده است؛ می‌تواند گواهی بر این باشد که او یک نابغه به دنیا آمده است.

مروری داشتیم بر مهم‌ترین و برترین ویولونیست‌های تاریخ موسیقی؛ که هر یک با نبوغ ذاتی خود و پشتکاری که در این عرصه داشته‌اند؛ جایگاهی در این فهرست پیدا کرده‌اند. با امید بر این که این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشد. با آرزوی بهترین‌ها.

 

 


ده تا از بهترین عکاس‌های پرتره مشهور جهان که باید بشناسید

پرتره یکی از اجزای مهم اثر های هنری است. زمان ابداع آن بر میگیرد به اوایل شروع مسیحیت و تا به امروز نقش مهمی در آثار هنرمندان ایفا کرده است.پرتره سبک‌های مختلفی را شامل می‌شود. از جمله آن‌ها می‌توان به پرتره در عکاسی، سنگ‌تراشی، مجسمه‌سازی و نقاشی اشاره کرد

اما پرتره چیست؟ می‌توان پرتره را به این شکل تعریف کرد که بیانی هنرمندانه از یک فرد است که مهم‌ترین عنصر آن چهره، شخصیت و احساسات درونی آن فرد است که به طرز آشکاری باید مشخص باشد. اصلی‌ترین هدف پرتره نمایش یک شخصیت و احساسات او است.

عکاس‌های پرتره معمولاً سوژه خود را از بین افراد بومی در سراسر دنیا انتخاب کرده و به طور معمول عکس‌های خود را در طول سفر خود در نقاط مختلف ثبت می‌کنند. مضمون اصلی عکس‌های پرتره اغلب برجسته‌سازی نابرابری‌های اجتماعی است.

در ادامه این مطلب، ۱۰تن عکاسان مشهور پرتره در جهان را به شما معرفی می‌کنیم.

تن عکاسان مشهور جهان در زمینه پرتره 

 

اگر به حوزه عکاسی علاقه‌مندید یا به‌تازگی قصد شروع عکاسی به‌خصوص عکاسی پرتره را دارید، یکی از مهم‌ترین قدمها شناخت بزرگان این حوزه و یادگیری اصول درست این هنر از آن‌ها است. به همین منظور ما در ادامه این مطلب، ده تن عکاسان مشهور پرتره در جهان را به شما معرفی می‌کنیم.

        Steve McCurry  

استیو مک کری، توسط عکس معروفی که گرفت به شهرت رسید. عکس معروف او «دختر افغان» نام داشت که آن را در پیشاور پاکستان در یک اردوگاه پناهندگی ثبت کرده بود. نکته جالب در مورد این عکس این است که تحت عنوان شناخته‌شده‌ترین و معروف‌ترین عکس National Geographic شناخته می‌شود.

 

 

Lee Jeffries    

لی جفریس عکاسی است که به پرتره‌های سیاه‌ و سفیدی که از افراد بی‌خانمان ثبت کرده است شناخته می‌شود.

در پرتره‌های او می‌توانید بارقه هایی  از امید را احساس کنید. این احساس از نگاه سوژه سرچشمه می‌گیرد به طوری که برای بیننده کاملاً ملموس است.

 

 

 Jimmy Nelsson  

پرتره‌های جیمی نلسون اغلب از افراد قبیله‌ای و بومی گرفته شده و مجموعه آثار او در بیشتر از ۱۶ کشور جهان ثبت شده است. عکس‌های پرترة جیمی نلسون روایتگر داستان زندگی‌اش است و کتاب او نیز برای خرید در بازار موجود است.

 

 

 

    Rehahn 

 

تمرکز ریهاهان بیش از همه بر روی عکس‌برداری از کشورهای ویتنام، کوبا و راجستان است. شهرت این عکاس به دلیل نمایش روح موضوعات در عکس‌هایش است. ریهاهان را می‌توان از بهترین عکاسان پرتره جهان دانست.

 

 

Eric Lafforgue   

 

اریک لا فورک بیشتر عکس‌های خود را در کره شمالی ثبت کرده و نکته جالب در مورد عکس‌های او این است که هر کدام از عکس‌هایش داستان خاص خود را دارد. عکس‌های ثبت شده توسط این عکاس برخی از احساسات واقعی سوژه را به‌خوبی به تصویر کشیده است.

 

 

 Manny Librodo 

مانی لیبرودو به «جادوگر فتوشاپ» نیز مشهور است. عکس‌های پرتره او هرکدام روایتگر داستانی خاص و جزو آثار هنری خاص و ناب هستند.

 

 

 Lisa Kristine

 

لیزا کریستین درواقع تصویرگر کرامت انسانی در همه عکس‌ها است و به عکاس بشردوست مشهور شده است. این عکاس در بیشتر از ۱۰۰ کشور جهان مستندگر فرهنگ بومی است و شهرت خود را از نقشی که در افشای برده‌داری مدرن داشته به دست آورده است.

 

 

 David Lazar  

دیوید لزار همواره در عکس‌هایش به دنبال ثبت وقایع زندگی بوده و اکثر عکس‌هایش را در برزیل، بنگلادش و کنیا ثبت کرده است.

 

  Joel Santos   

 

جوئل سانتوس از طریق عکس‌های پرتره خود احساسات خود را به مخاطب به نمایش می‌گذارد. چند دقیقه نگاه دقیق به پرتره‌های او کافی است تا همه چیز را از آن‌ها دریابیم.

 

 

 

 Phil Borges 

 

فیل بورگس عکاسی است که از پناهندگان تبتی عکس‌برداری می‌کند. عکس‌های پرتره او به طور ویژه‌ای خاص است و نشانگر سختی‌ها و رنج‌های او در کارش است.

نگاهی دقیق به آواز

 

نگاهی دقیق به آواز

 

صدا خوب برای خواننده شدن طرفداران بسیاری دارد و اکثر مردم به دنبال خواننده شدن برای مطرح شدن در فضای هنری هستند.برای خواننده شدن  حرفه ایی  فقط صدای خوب  بودن لازم نیست و علاوه بر آن  تکنیک های لازمی می خواهد و فراگیری این تکنیک ها باعث  این میشود که در هر سبکی که می خواهیم فعالیت داشته باشیم موفق می شویم.در طول سالیان متمادی، فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان بستری فراهم آورده‌اند تا انواع مختلفی از سبک‌های آواز متولد شوند و رشد کنند. در این مقاله به معرفی این سبک‌ها خواهیم پرداخت

 

 

سبک پاپ:

اگر موسیقی و آواز را غذا در نظر بگیریم؛ آن وقت سبک پاپ در مقابل آن‎ها شبیه یک آبنبات است. این نوع از آواز، سرگرم‌کننده است و می‌تواند عاشقانه هم باشد؛ اما اگر به دنبال یک قطعه‌ی پر از احساسات هستید؛ سراغ موسیقی پاپ نروید! آواز پاپ، در دل خود سرشار از رقص و ریتم است و همین باعث شده تا مخاطبین زیادی داشته باشد و حتی بر سایر سبک‌های موسیقی فرمانروایی کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز پاپ:

.یاد بگیرید که چگونه لرزش صدای خود را کنترل کنید.

با صداهای مختلف تمرین کنید؛ صداهای کوتاه، صداهای تند و سریع.

بر نحوه‌ی اجرای خود روی صحنه تمرکز کنید و سعی داشته باشید بر صحنه مسلط بمانید.

 

راک:

 

شاید از شنیدن این حقیقت که سبک راک در واقع از نسل سبک بلوز است؛ شگفت‌زده شوید! به بیان دیگر، آن هنگام که موسیقی و آواز بلوز کمی موزون‌تر شد؛ راک شکل گرفت. تفاوت راک با بلوز علاوه بر ریتمیک بودن، در آن است که راک از آوای سنگین‌تر و خشن‌تری ساخته شده است و همین ویژگی هم به شاخصه‌ی اصلی آن تبدیل شده است. امروزه هنرمندان مختلفی در این زمینه فعالیت می‌کنند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز راک:

 

ویبراتورهای مختلف را هنگام آواز تمرین و با صدای خود بازی کنید؛ اما نه بیش از اندازه!

از فریاد زدن و رها کردن صدای خود نترسید. با خودتان راحت باشید. 

 

اپرا و کلاسیک:

 

هر چند که از این سبک آواز اغلب به عنوان قاعده‌مندترین و رسمی‌ترین شیوه‌ی اجرا یاد می‌شود؛ اما برخلاف این باور، اجرای اپرا یا آواز کلاسیک تکنیک لرزش‌های کنترل نشده را می‌طلبد. هم‌چنین در این سبک، هنرمند باید از نظر احساسی کاملا خود را رها کند. با این وجود به دلیل این که کمی از صمیمیت به دور است؛ ارتباط محدودی با مخاطب‌اش برقرار می‌کند و شنوندگان کمتری دارد. گوش فرا دادن به این نوع آواز، مانند تماشا کردن یک نقاشی کلاسیک است.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کلاسیک و اپرا:

 

حین تمرینات خود؛ سعی کنید از سایر خواننده‌های اپرا تقلید نکنید. تنها کاری که لازم است انجام دهید؛ آزاد کردن صدای خودتان است.

سعی نکنید که لرزش‌های مصنوعی در صدای خود ایجاد کنید. به زمان اجازه دهید آهسته آهسته تکنیک‌های شما را تقویت کند.

یک معلم خوب پیدا کنید. به ندرت می‌توان آواز اپرا را به تنهایی آموخت.

 

کانتری:

 

 کانتری یکی از اولین‌های موسیقی مدرن آمریکایی بود که در ایالات جنوبی رایج شد. این سبک ترکیبی است از موسیقی کلیسا و بلوز آمریکایی که در طول زمان توسعه یافته است. ساز‌هایی مثل گیتار و ماندولین از ابزارهای نواختن سبک کانتری هستند. برای اجرای درست آواز کانتری به موسیقی‌های زیادی از این ژانر گوش کنید تا سبک شخصی صدای خود را پیدا کنید و در دام تقلید گرفتار نشوید.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کانتری:

دقت کنید تا مبادا لهجه‌ی خوانندگان معروف را در ادای کلمات تقلید کنید. به خودتان اعتماد داشته باشید.

.سبک کانتری نیازمند توانایی قصه‌گویی است. پس تلاش کنید تا از منابع مختلف قصه‌های گوناگون را دنبال کنید.

برای کارتان از جان و دل مایه بگذارید تا بتوانید با شنونده‌های خود صمیمی شوید.

 

بلوز و جز:

 

موسیقی بلوز از تعامل میان آوازهای مذهبی بردگان جنوب آمریکا و کلیسای همان ناحیه متولد شد. سبک جاز هم به عنوان فرزند این سبک، هم‌چنان به ریشه‌های خود وفادار است.

توصیه‌هایی برای تمرین سبک بلوز و جز:

. برای کسب مهارت هرچه بیشتر در این زمینه، از مطالعه‌ی تاریخ آن غافل نشوید. در این راستا مستند تماشا کنید و کتاب‌های موجود در بازار را هم بخوانید.

سعی کنید بر تئوری موسیقی مسلط شوید.

 

هیپ هاپ:

 

این سبک آوازی، به شدت موزون و خوش ریتم است و در دهه‌ی 70 ظهور کرد و بعد از آن هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت. محبوبیت این سبک به قدری گسترده و عمیق بود که توانست بر سایر ژانرهای موسیقیی موثر باشد و زمینه‌ی ایجاد سایر انواع آن از جمله فانک و دیسکو را هم فراهم کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز هیپ هاپ:

به ریشه‌های سبک هیپ هاپ مراجعه کنید. موسیقی فانک و رِگِی را با دقت گوش و بررسی کنید.

سعی کنید مهارت صحبت کردن حین آواز خواندن را در خودتان تقویت کنید؛ اما در اندازه‌ی یک رپر حرفه‌ای

از امتحان کردن تکنیک‌های متنوع و بازی کردن با  صدای خودتان نترسید.

 

معاصر:

 

سبک معاصر، ژانر منحصر به فردی است؛ چرا که دربرگیرنده‌ی گروه بزرگی از هنرمندان سبک‌های مختلف است که در این زمینه فعالیت می‌کنند. پایه و اساس این گونه از هنر آواز، همان موسیقی پاپ است، با این تفاوت که در حوزه‌ی ترانه، سبک معاصر نسبت به پاپ، بالغ‌تر می‌نماید. هر چند که مثل هر اثر دیگری مخالفان خود را هم دارد؛ اما قطعات بسیار باشکوهی در این سبک خلق شده‌ است.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز معاصر:

 

تمرین کنید تا بتوانید برای دقایقی به طور متداوم و بدون وقفه آواز بخوانید.

. پیش از اینکه آواز بخوانید؛ واژه‌های ترانه‌تان را جداگانه و با صدای بلند تمرین کنید تا بر تلفظ آن‌ها مسلط شوید.

از تکنیک‌هایتان بیش از اندازه استفاده نکنید؛ صدایتان به تنهایی هم بسیار زیباست!

 

سخن پایانی:

 

تمام تلاشمان در این نوشتار بر این بود که راه را برای علاقه‌مندان به آواز هموارتر کنیم و در این مسیر پر از شگفتی، همراه‌شان باشیم. البته که در دنیای پر از خلاقیت امروزسبک‌های متنوع و پرشماری برای هر عرصه‌ی هنری وجود دارد و ژانرهای آواز هم محدود به آن چه که گفته شد نیست. امید که در این سفر هیجان‌انگیز موفق باشید.، 


یادگیری زبان کره‌ای را چگونه آغاز کنیم؟

یادگیری زبان کره‌ای را چگونه آغاز کنیم؟


!شاید دشواری زبان چینی باعث شده  که فکر کنیم ربان‌ کره‌ای یکی از دشوارترین زبان‌ها باشد اما برخلاف تصور اکثریت مردم، زبان کره‌ای یکی از آسان‌ترین زبان‌های دنیا برای یادگیری است، همچنین از متن نوشتاری کره‌ای می‌توان به عنوان یکی از ساده ترین نوشتارها بین تمامی زبان‌های جهان نام برد.پس ما میتوانیم با کمی تلاش پای خودمان را به سرزمین‌های غذاهای خاص و خوشمزه و صبح‌های آرام باز کنیم.

ما در ادامه مقاله یادگیری زبان کره‌ای را به سه مرحله ساده با نکات مفید تقسیم کرده‌ایم.

  

۱ لغات کره‌ای را فرا بگیرید

 

پس از یادگیری الفبای زبان کره‌ای، مرحله بعدی فراگیری لغات است. جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: شما واقعاً فقط به 500 کلمه نیاز دارید. ۵۰۰ کلمه معادل ۱۰ کلمه در هفته در یک بازه زمانی کمتر از یک سال است! شاید این جمله کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما واقعا امکانپذیر است. اگر از این ایده خوشتان آمد، یادگیری زبان کره‌ای را باهدف 10 کلمه در هفته شروع کنید.

گاهی اوقات تصمیم‌گیری برای یادگیری واژگان دشوار است، در اینجا است که دسته‌بندی‌های کلمات به کمک شما می‌آیند (به‌عنوان‌مثال کلمات مرتبط به احوال‌پرسی، احترام، غذا، حیوانات، صفت‌های رایج، حمل‌ونقل). شما همچنین می‌توانید از فرهنگ عامیانه (Pop Culture) برای فراهم‌سازی کلمات رایج کمک بگیرید. به‌عنوان‌مثال، با تماشای یک نمایش درام دبیرستانی می‌توانید زبان مربوط به بچه‌های مدرسه‌ای را فرا بگیرید، یا با گوش دادن Kpop زبان عاشقانه را.

 

نحوه تمرین Vocab

 

یکی دیگر از راه‌های تعامل با زبان، یادگیری کلمات مرتبط به اشیای موجود در یکی از اتاق‌های خانه خود است- به‌عنوان‌مثال کلمات زبان کره‌ای برای تمام وسایلی که معمولاً در آشپزخانه استفاده می‌شود (به‌عنوان‌مثال یخچال، توستر، بشقاب، کاسه و غیره).می‌توانید یک پرتره از ستاره محبوب K-pop خود را روی یخچال خود بچسبانید تا یادآوری شود هنگام استفاده از وسایل آشپزخانه، نام کره‌ای‌شان را بگویید. از دیگر ایده‌های آشپزخانه قرار دادن آهن‌ربا یا کارت‌پستال سوغاتی  کره بر روی یخچال، خوردن خوراکی‌های کره‌ای یا حتی نوشتن نام هر وسیله آشپزخانه بر روی تکه کاغذی با Hangul و قرار دادن آن کاغذها بر روی آن وسایل است.

ایجاد عادت‌های کوچکی از این قبیل راهی عالی برای تمرین مغز شما بدون نیاز به تلاش بیش‌ازاندازه است؛ و هرچه بیشتر بتوانید با تمرکز بیشتر بر هر آنچه زبان یا فرهنگ کره‌ای را برای شما جالب می‌کندعامل سرگرمی را افزایش دهید، تلاش کمتری برای تمرین  لازم خواهید داشت.

 

۲. Hangul را یاد بگیرید

 

اولین قدم برای یادگیری کره‌ای Hangul یا همان الفبای زبان کره‌ای است. اگر می‌خواهید به‌طورجدی این زبان را دنبال کنید، باید توانایی خواندن را در این زبان بدست آورید. الفبای زبان کره‌ای دارای 24 حرف است: 14 صامت و 10 مصوت.

خوشبختانه، Hangul الفبای بسیار آسانی است. وقتی که برای اولین بار به این الفبا نگاه می‌کنید، نمی‌توانید از آن سر در بیاورید؛ اما هنگامی‌که منطق و سادگی آن در تولید کلمات را بیاموزید، در یک بعدازظهر به‌کل الفبا مسلط خواهید شد!

Hangul یک الفبای جادویی است زیرا حروف نمادین هستند و صامت‌ها در واقع نمودارهای بسیار ساده‌ای از شکل دهان برای بیان هر صدا می‌باشند.

مصوت‌ها از سه علامت تشکیل‌شده‌اند: یک نقطه به نمایندگی از خورشید (به‌صورت نوشته‌ شده -)، یک خط افقی (ㅡ) به نمایندگی از زمین و یک خط عمودی (|) به نمایندگی از انسان‌ها که زمین و خورشید را به هم متصل می‌کنند.

 

نحوه تمرین Hangul

 

بسته به برنامه شخصی خود، باید بتوانید Hangul را طی چند هفته (کمتر!) یاد بگیرید. شما می‌توانید فرآیند یادگیری زبان کره‌ای را با بررسی تمامی حروف در کنار یکدیگر و سپس تقسیم آن‌ها به بخش‌های مختلفی به‌منظور به خاطر سپردن آن‌ها آغاز کنید.

یکی از راه‌های یادگیری زبان کره‌ای این است که یک هفته را صرف یادگیری هشت مصوت ابتدایی کنید و سپس یک هفته دیگر برای تمرین صدای Y و ترکیب‌های مصوت آن وقت بگذارید. سپس می‌توانید به سراغ حروف بی‌صدا بروید و دوباره آن‌ها را به گروه‌های تقریباً هشت‌حرفی تقسیم کنید. به‌این‌ترتیب، با صرف ده دقیقه در روز (به‌طور متوسط) به‌مرور می‌توانید Hangul را در مدت کمتر از دو هفته بخوانید.

هنگامی‌که حروف جداگانه را کاملاً فرا گرفتید، خواندن کلمات به طرز شگفت‌آوری راحت می‌شود. هرچه بیشتر بخوانید (حتی اگر یک کلمه از آنچه که می‌خوانید را نمی‌توانید درک کنید!)، سرعت خواندن شما بسیار بهبود می‌یابد. شما می‌توانید در بیشتر اوقات از طریق رسانه‌های اجتماعی، به‌ویژه با دنبال کردن اشخاص کره‌ای موردعلاقه‌تان در توییتر و اینستاگرام به تقویت مهارت خواندن خود بپردازید، به خصوص با توجه به این نکته که  متون به اشتراک گذاشته‌ شده در این رسانه‌ها بسیار کوتاه هستند.

 

3. بر افعال تمرکز کنید

 

یادگیری افعال رایج در زبان کره‌ای، سومین قدم شما برای شروع کار با این زبان است، زیرا افعال مهم‌ترین قسمت هر جمله کره‌ای هستند. درواقع، در زبان کره‌ای کاملاً رایج است که یک جمله را کاملاً بیان نکنید و تنها فعل آن را بگویید! به‌عنوان‌مثال، شما می‌توانید به‌راحتی بگویید «بخور» به معنای «من می‌خواهم غذا بخورم»، «بیایید غذا بخوریم» یا «آیا می‌خواهید غذا بخورید؟» و معنی هر جمله را به‌طورکلی می‌توان از زمینه گفتگو و لحن شما برداشت کرد.

به افعال پرکاربرد در انگلیسی و هر زبان دیگری که بلد هستید فکر کنید، چنین افعالی می‌توانند شروع خوبی باشند، برای یادگیری فهرستی از این افعال را بنویسید و آن‌ها را در فرهنگ لغات زبان کره‌ای جستجو کنید.

 

نحوه تمرین افعال

 

مانند سایر واژگان، اگر با فعل‌های پرکاربرد شروع کنید، می‌توانید به‌جای فارسی از کلمات کره‌ای استفاده کنید. به‌عنوان‌مثال، شما می‌توانید به جای استفاده از فعل «بریم»، از کلمه کره‌ای가자 (کا- جا!) استفاده کنید.

همانند Hangul، عاقلانه است که هم‌زمان تعداد کمی از افعال را یاد بگیرید و به‌اندازه کافی تمرین کنید تا به خوبی بر آن‌ها مسلط شوید. پنج فعل جدید در روز و مرور آن‌ها می‌تواند هدفی بسیار خوب برای شروع یادگیری زبان کره‌ای باشد. روزانه ده تا پانزده دقیقه وقت برای فراگیری افعال جدید کافی است.

درحالی‌که مدت‌زمانی که می‌توانید برای مرور و حفظ کلمات زبان کره‌ای به حافظه بلند مدت خود صرف کنید محدودیتی ندارد، اما یک دوره کوتاه‌مدت (مثل 10 دقیقه) تمرین مرتب و روزانه و همچنین استفاده از فلش کارت‌ها می‌تواند نتیجه فوق‌العاده‌ای را در پی داشته باشد.

 

 


زبان روسی

روسیه کشوریه که با محض شنیدن اسمش یاد آب و هوای به شدت سردش و جاذبه‌های گردشگریش میفتیم (البته دخترای خوشگلشم جای خودشون رو دارن) روسیه یکی از وسیع‌ترین کشورای جهانه و جزو پرقدرت‌تریناش و خب قطعا چنین کشوری زبان غنی و قویی داره زبانی که حدود 258 میلیون نفر به آن یعنی  روسی صحبت می‌کنن؛البته ازین نکته نباید غافل شد که روسی جزو زبان‌های دشوار برای یادگیریه اما این چیزی از جذابیت این زبان و ادبیات شاهکار این کشور کم نمیکنه در ادامه به حقیقت‌های جالبی راجع‌به این زبان میپردازیم

 

1.     زبان فضایی:

 

جالب است بدانید که فضانوردان ملزم به یادگرفتن زبان روسی هستند؛ چرا که سیستم رایانه‌ای در ایستگاه فضایی بین‌المللی از هر دو زبان انگلیسی و روسی استفاده می‌کند. فضانوردانی که به ایستگاه فضایی سفر می‌کنند؛ باید سفینه‌ی سایوز را کنترل کنند که با زبان روسی کار می‌کند. آن‌ها برای سفر کردن با سایوز باید به قزاقستان نیز بروند. یک شخص روسی زبان فرماندهی فضاپیما را بر عهده دارد و همینطور بیشتر خدمه هم به این زبان صحبت می‌کنند.

 

2.     الفبای سیریلیک:

 

در شکل نوشتاری، زبان روسی از الفبای سیریلیک استفاده می‌کند. اما در حقیقت این الفبا را از یونان، در قلمروی امپراتوری بلغارستان وام گرفته است. برخی از این حروف به الفبای انگلیسی شبیه‌اند؛ گرچه تلفظ متفاوتی دارند.

 

3.     زبان روسی در 47 ایالت آمریکا:

 

ایالات متحده‌ی آمریکا یک کشور چند زبانه محسوب می‌شود. پس تعجبی ندارد اگر بگوییم که زبان روسی در بخش‌های زیادی از این کشور رواج دارد. یعنی حدود 900000 نفر در ایالاتی از جمله نیویورک، کالیفرنیا، واشنگتن، ایلینوی، نیوجرسی، پنسیلوانیا و فلوریدا روسی صحبت می‌کنند.

 

4.     شمار واژگان محدود:

 

زبان انگلیسی دربرگیرنده‌ی بیش از یک میلیون کلمه است، این در حالی است که زبان روسی تنها حدود دویست هزار واژه دارد. اما با این وجود مشکلی در بیان معانی و منظور خود ندارند. چرا که بسیاری از کلمات دارای معانی متعددی هستند و همین هم باعث شده است که آن‌ها فقط حدود 2500 واژه را به کار ببرند!

 

5.     تمایز دادن رنگ آبی:

 

مردم روسیه رنگ آبی را به دو گروه تقسیم می‌کنند؛ آّبی روشن(goluboy) و آبی تیره(siniy). مطالعات انجام شده بر تعدادی شرکت‌کننده‌ی روس و انگلیسی حاکی از آن است که روس‌ها در مقایسه با انگلیسی‌ها، سریع‌تر تفاوت میان طیف‌های مختلف رنگ آبی را متوجه می‌شوند. نکته‌ی جالب‌تر آن که آن‌ها حتی قادرند؛ تفاوت بسیار جزئی میان رنگ‌های آبی را نیز تشخیص دهند.

 

6.     انگلیسی زبان‌ها تنها ده درصد از روسی را متوجه می‌شوند:

 

حتی اگر روسی و انگلیسی از یک خانواده‌ی زبانی هم باشند؛ باز هم به زیرشاخه‌ها‌ی متفاوتی تعلق دارند و همین واقعیت بیانگر این است که چرا انگلیسی زبان‌ها درصد کمی از روسی را متوجه می‌شوند.

 

7.     فعل اسنادی "بودن" فقط در زمان‌های گذشته و آینده:

 

بعضی زبان‌ها مثل فارسی و اسپانیایی، روش‌های مختلفی برای بیان فعل "بودن" دارند.در حالی که زبان روسی این قابلیت را فقط در مورد زمان گذشته و آینده داراست.

 

8.     صفت‌های یک سیلابی:

 

بسیاری از کلمات روسی فقط یک بخش یا حتی یک حرف دارند؛ با این حال همه‌ی صفات دو یا چند سیلاب دارند؛ به جز" злой" به معنای عصبانی.

 

9. نام خانوادگی، تابع جنسیت:

 

نام‌های روسی از یک نام و نام خانوادگی به انضمام یک نام مستعار تشکیل می‌شوند. اما نکته‌ی جالب توجه آن‌ جاست که در ساختار نام خانوادگی، نام پدر به علاوه‌ی یک پسوند متفاوت برای دختر و پسر قرار دارد. به این ترتیب که اگر فردی به نام ایوان، یک دختر و پسر داشته باشد؛ نام خانوادگی دخترش" ایوانوونا" و نام خانوادگی پسرش "ایوانوویچ" خواهد بود.

 

10. جای خالیِ O”":

 

در سال 1969 "ژرژ پرک"، رمانی با عنوان “disparition”نوشت. شاید بتوان گفت که عجیب‌ترین ویژگی این کتاب این بود که حرف e اصلا در آن وجود نداشت! هنگامی که این رمان توسط "والری کازلوف" در سال 2005 به روسی نیز ترجمه شد؛ هیچ حرف o در آن به چشم نمی‌خورد!

 

11. نامی عجیب برای آلمانی‌ها:

 

روس‌ها با یک عنوان عجیب از آلمانی‌ها یاد می‌کنند: "немецкий"؛ به معنی "کسی که نمی‌تواند صحبت کند." ریشه‌ی این واژه یک کلمه‌ی روسی به معنای "بی‌صدا" شناسایی شده که در بعضی موقعیت‌ها، معنی "احمق و بی‌خاصیت" هم می‌دهد. در ابتدا، این کلمه به همه‌ی خارجی‌هایی که روسی صحبت نمی‌کردند؛ اطلاق می‌شد. اما از آنجایی که سهم بیشتر این خارجی‌ها، آلمانی‌ها بودند؛ با گذشت زمان این عنوان تنها به آن‌ها اختصاص یافت و تا امروز هم همراه‌شان مانده است.

 

12.ضمایر حیاتی:

 

در زبان روسی، یک مرز باریک میان افعال و ضمایر رسمی و غیررسمی وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع که رعایت کردن آداب و رسوم گفت و گو برای این فرهنگ بسیار مهم است؛ توصیه می‌شود که حتما بر این حیطه از دستور زبان مسلط باشید! ضمایر رسمی در برخوردهای اولیه و ضمایر غیر رسمی برای مکالمات دوستانه.

 

13. مراقب تاکید هایتان باشید:

 

یکی از ویژگی‌های زبان روسی که شاید هم کمی یادگیری آن را دشوار می‌کند؛ واژه‌های هم‌آوا است. به این ترتیب که دو کلمه با ظاهر یکسان، و تلفظی که تا حد زیادی مشابه است؛ با توجه به اینکه هنگام ادا شدن، بر کدام سیلاب آن‌ها تاکید می‌گذاریم؛ معنای متفاوتی دارند. مثلا، یک کلمه‌ی واحد هم‌زمان می‌تواند به این دو شکل معنی دهد: "من پرداخت می‌کنم"؛ "من گریه می‌کنم."

 

سخن پایانی:

 

در این نوشتار کوتاه به بررسی برخی از حقایق جالب و کم‌تر شنیده شده درباره‌ زبان روسی پرداختیم. آموختن هر زبانی برای ما دری است به سوی یک جهان جدید با فرهنگی منحصر به فرد. امید داریم که در این مسیر موفق باشید.