مطمعنم شماهم مثل من با گوش دادن به أهنگ فرانسوی و یا دیدن یک فیلم ازین کشور شیفتهی این زبان شدید و یادگیری این زبان رو تو برنامهی زندگیتان قرار دادید.کاملا هم طبیعیه چون این زبان علاوه برا آوای دلنشین و ادبیات غنیی که داره پر از رمز و رازه که در مقاله به توضیحش می پردازیم
پیش از زبان فرانسوی، زبان لاتین در بین مردم این کشور رایج بوده است. همچنین زبان رومی مشتقی از زبان لاتین است و زبان فرانسوی نیز در ابتدا رومی بوده است. در عصر آهن، فرانسه بخشی از منطقه گیل بوده که ساکنین آن به زبان لاتین صحبت میکردند.
اکثر بومیان این منطقه، تا قبل از انقلاب فرانسه، به زبان فرانسوی صحبت نمیکردند. در قرن ۱۷ آکادمی زبان فرانسه به وجود آمد که باعث توسعه زبان فرانسه شد. در مناطق مختلف کشور، زبان فرانسوی با لهجهها و گویشهای محلی مختلفی صحبت میشد. این مسئله موجب عدم توانایی ارتباط بومیها با بومیهای مناطق دیگر شد. بعد از انقلاب فرانسه، با مداخله مستقیم دولت، تصمیم بر این شد که زبان فرانسوی به زبان رسمی این کشور تبدیل شود.
زبان بومی بسیاری از کشورهای مستقل در سراسر دنیا همچون کانادا، بلژیک، سنگال، جیبوتی و سوئیس، فرانسه است. همچنین ساکنین کشورهای ماداگاسکار و وانواتو نیز به زبان فرانسوی صحبت میکنند.
گسترش استعمار امپراتوری فرانسه در قرون ۱۷ تا ۲۰ میلادی از اروپا به آمریکا و آفریقا و حوزه دریای کارائیب، مهمترین دلیل تبدیل زبان فرانسوی به زبان رسمی مردم این کشورها است.
زبان فرانسوی در نقاط مختلف جهان ارزش و اهمیت زیادی دارد و در بسیاری از قراردادهای بینالمللی و دیپلماتیک، در کنار زبان انگلیسی از این زبان بهعنوان زبانی مهم استفاده میشود. نکته دیگر آن که در حدود ۲۰۰ میلیون نفر در کل جهان، به این زبان صحبت میکنند.
بعد از فتح نورمنان انگلیس، زبان فرانسه به زبان اشرافی و اداری تبدیل شد و این موضوع سبب راه یافتن بسیاری از عبارات و واژههای فرانسوی به زبان انگلیسی شد. در طول قرنها، زبان فرانسوی تأثیر زیادی بر زبان انگلیسی گذاشت و همین عامل باعث شد تا امروزه ریشه ۴۵ درصد از کلمات انگلیسی از زبان فرانسوی باشد!
تعداد زیادی از فرانسویزبانان، ساکن قاره آمریکا هستند. نکته قابلتوجه در این مورد این است که زبان اکثر ساکنین لوییزیانا که یکی ازایالتهای جنوبی آمریکا است، گویشی از فرانسوی میباشد. همچنین ایالت هایی مثل میشیگان، داکوتای شمالی، ورمنت، ماساچوست و میسوری نیز به زبان فرانسوی صحبت میکنند.
فرانسویها اولین اروپاییهایی بودند که پا به این مناطق از آمریکا گذاشتند و به همین علت بعضی از بومیان این مناطق به فرانسه صحبت میکنند.
همچنین به دلیل قرارگرفتن کانادا در شمال ایالت نیوانگلند، زبان مردم این منطقه نیز مشتقی از فرانسوی و کانادایی است.
لهجه و گویشهای مختلفی برای زبان فرانسوی وجود دارد. حتی در کشور فرانسه نیز این گویشها مختلف است. این موضوع به وضوح به ما نشان میدهد که این زبان زنده مرتب درحال رشد و تغییر است. اما باید بدانید که پاریسیها دارای گویشی خاص در بین دیگر افراد فرانسوی زبان هستند.
در کل جهان لهجه و گویش فرانسوی به ۳ دسته کلی تقسیم میشود:
۱- اروپایی ۲- کانادایی ۳- آفریقایی
حرفw از زبانهای دیگر وارد زبان فرانسوی شده و ریشه فرانسوی ندارد؛ بنابراین کلماتی که در فرانسوی دارای حرف w هستند، ریشه فرانسوی نداشته و در قرن نوزدهم از کشورهای مجاور و به دلیل نفوذ آن همسایهها به زبان فرانسه، به الفبا اضافه شده و این حرف بنابر تاثیری که از هر زبان گرفته با همان آوا در فرانسه تلفظ می شود. مثلا در آلمانی w صدای v می دهد و در فرانسه می گوییم vagɔ̃/ wagon/ در صورتیکه week-end از انگلیسی اومده و /wikɛnd/ تلفظ می شود. به همین ترتیب ، لغاتی که در زبان فرانسوی با حرف W آغاز میشوند، گاهی با تغییر روبه رو میشوند و V جای آن را میگیرد.
بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان که آثار ماندگاری منتشر کردهاند، فرانسوی زبان بودهاند و آثار ادبی آنها نیز به زبان فرانسوی نگاشته شده است. از بین آثار این نویسندگان مشهور میتوان به داستان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما و داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو اشاره کرد.
بر اساس تحقیقاتی که توسط زبانشناسان انجام شده است، پرتکرارترین و رایجترین حرف در زبان فرانسوی، حرف E است. اکثر لغات این زبان، این حرف را در خود دارند. میتوان گفت این حرف یکی از حروف اصلی و پرکاربرد در زبان فرانسوی است.
حرفی که هرگز خوانده نمیشود!
حرف h هیچگاه در فرانسه خوانده نمیشود مگر اینکه در کنار c قرار بگیرد. حرف z خوانده میشود مگر آنکه آخر کلمه قرار گیرد که در این صورت خیلی از حروف دیگه هم در آخر کلمات خوانده میشوند مثل d، t، s، x...
ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان میباشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است
در این مقاله به معرفی ارکستر و انواع آن میپردازیم
نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام میشود. به طور مثال، بزرگترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروههای سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در مقابل، در ارکسترهای کوچکتر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نامها متفاوتی میشناسند؛ ازجمله این ارکسترها میتوان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری میگویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشهای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبهای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده میشود.
برخی از عنوانهای ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاریها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقهای یا شهری انجام میشود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی میشود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.
اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیرهدست هر شهر فعالیت میکنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن
گروههای موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سالهای ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساختههای کلودیو مونتهوردی را میتوان برجستهترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.
پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدمها را برای آهنگسازیهای اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف میشد. از جمله:
· بادیهای چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
· بادیهای برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
· کوبهایها (۲ تیمپانی)
· زهی (ویولنهای اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)
در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دورههای پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را میتوان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادیهای چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادیهای برنجی گروه خود را با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.
تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفتهاند.
در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته میشود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال میشود. سازبندی هر ارکستر به دستههای زیر تقسیم میشود:
· سازهای بادی چوبی
· سازهای بادی برنجی
· سازهای کوبهائی
· سازهای زهی
· سازهای کلیدی
در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده میشوند، در ۳ دسته کلی قرار میگیرند:
ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد میکنند.
رشتهها: سازهایی که با لرزش سیمها صدا ایجاد میکنند.
بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد میکنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم میشوند.)
دستهبندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیببندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولنهای اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آنها ویولنسلها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.
در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی میتواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار میگیرند و کنترباسها نیز در کنار آنها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبهای قرار میگیرند.
این مدل سازماندهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد میشود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع میسازد.
سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک میگویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا میکنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محلهای خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را مینوازند.
علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.
در عکس زیر میتوانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:
نام سازها و گروهبندی هرکدام در زیر دستهبندی شدهاند:
سازهای زهی
ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ
سازهای بادی چوبی
فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت
سازهای بادی برنجی
هورن، ترومپت، ترومبون، توبا
سازهای کوبهای
تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)
کمانچه را میتوان یکی از سازهای اصیل موسیقی و مهمترین آنها بعد از سه تار دانست، که نه تنها در موسیقی دستگاهی، بلکه در موسیقی مقامی نیز کاربرد فراوانی دارد
این ساز، پایهای به شکل میلهی فلزی داشته و جنس چوب به کار رفته در آن عمدتا از درختان توت و افراست.
طول کمانچه از پایه فلزی تا صراحی (قسمت فوقانی سرپنجه) حدود 75 سانتیمتر میباشد..
کمانچه، سازی زهی-آرشه ای و از سازهای ملی ایران است. این ساز وسعت صدایی گسترده (بیش از 4) دارد، ولی در عین حال ظرافت خاصی نیز در آن شنیده میشود.
بسیاری ساز کمانچه را تکامل یافتهی "رباب" میدانند. نوعی از این ساز در میان قوم لر رایج است که پشت آن باز بوده و "تال" خوانده میشود.
کمانچه را در حالت نشسته، به طوری که نوازنده آن را به حالت عمودی و در دست چپ گرفته و انگشتان دستش در طول دسته حرکت کرده، و آرشه را با دست راست به صورت افقی و در حرکات رفت و برگشت بر سیمها میکشد، مینوازند
در این مقاله نگاهی انداختیم به ساختار و خاستگاه این ساز اصیل موسیقی ایران .
این کاسه تقریبا کرهای شکل و توخالیست. سطح بالایی آن باز و روی آن پوشیده از پوست بوده و رویش خرک را نصب میکنند.
قسمت دهانه از پوست نازک آهو، بز و یا بره است.
دسته ساز لولهای مانند و از جنس چوب است که طول آن 25 و قطر آن 3 سانتیمتر میباشد.
خرک از جنس چوب یا استخوان به طول 4 و ارتفاع 2 سانتیمتر است. خرک توسط دو پایهی کوچک روی پوست کاسه قرار میگیرد.
سرپنجه در ابتدای طول دسته قرار داشته و چوبی است. سطح روی آن توخالی بوده و چهار گوشی به صورت دو به دو، و در بالای آن تاج (یا تنگ جلی) گرفته است.
کمانچه چهار گوشی به تعداد سیمهای ساز، و به شکل میخ سرپهن از جنس چوب دارد، که در طرفین سر پنجهاند. قسمت پهن گوشی برای کوک کردن به چپ و راست میچرخد.
چوب باریک و کم ارتفاعی است که به اندازهی عرض دسته بوده و بین سرپنجه و دسته قرار میگیرد. سیمها از روی شیارهای کم عمق آن عبور میکنند و به گوشیها وصل میشوند.
قطعهای کوچک از جنس چوب یا فلز، که در انتهای بدنه کاسه نصب میشود و یک سیم به آن بسته میشود.
میلهای باریک، فلزی و متحرک به طول 10 سانتیمتر، که هنگام نوازندگی یک سر آن با پیچ به انتهای کاسه بسته میشود و سر دیگر آن روی پا یا زمین قرار میگیرد.
کمانچه دارای 4 سیم با ضخامتهای مختلف است.
وسعت معمول صدای کمانچه نزدیک به 3 اکتاو است، ولی به علت وجود کوکهای متفاوت، تمامی فواصل موسیقی (پرده، نیم پرده و ربع پرده) در این ساز قابل اجراست.
از شاخصترین نوازندگان کمانچه میتوان از حسین خان اسماعیل زاده، علی اصغر بهاری، مجتبی میرزاده، کیهان کلهر و اردشیر کامکار نام برد.
پیانو زیباترین و محبوب ساز در موسیقی است. این ساز را اهالی موسیقی به اصلاح مادر سازها میدانند چرا که اصلی ترین ساز در ساخت آهنگهای مختلف است و رنج بالایی از نتهارا در برمیگیرد. این ساز محبوب در تاریخ خود نوابغ بسیاری را دارد که با موسیقیشان دنیارا متحول ساختند. بزرگانی همچون بتهوون،باخ، موتزرات و بسیاری دیگر که دنیا هرگز مثلشان را به خود ندیده. در این مقاله نگاهی داشتیم به این ساز و تاریخچهی آن.
داستان پیانو در سال 1907 در پادوای ایتالیا آغاز شد، در مغازهی هارپسیکورد که متعلق به بارتولومئو دی فرانسکو کریستوفوردی (1731-1655) بود. پیش از پیانو سازهای زهی بسیاری وجود داشتند که منجر به توسعهی سازهایی مانند پیانو شدند که ما امروزه میشناسیم. دانش بشر در زمینه ساخت سازهایی که با ارتعاش روی سیمهایشان تولید صدا کند، به ماقبل تاریخ بازمیگردد. در دوران باستان برای نواختن، سیمها را بر روی کمان، جعبه و یا کدو نصب میکردند تا به صدای تولید شده قدرت ببخشند!
در نهایت، یک خانواده از سازهای زهی که کیبورد داشتند، در قرن 14 میلادی توسعه یافتند که از اولین نوع این سازها میتوان به سنتور اشاره کرد.
هارپسیکورد، که میتوان آن را پیانوی اولیه نیز خواند، نسخهای بسیار محدود از لحاظ قابلیت تنظیم شدن در هنگام نواختن بود.
اولین رونماییها از پیانوی ساخته شده توسط کریستوفوردی در 1709، با نام پیانو فورته یا فورته پیانو و در نهایت تنها با نام پیانو شناخته شد. نسخهی اولیهی پیانوی کریستو فوردی در حال حاضر در موزهی هنر متروپولیتانو در نیویورک نگهداری میشود.
بسیاری پیانو را مادر سازها میدانند، چرا که قادر به تولید محدودهای گسترده از اصوات است. به طور معمول پیانو هفت اکتاو دارد و فرکانسهایی درمحدودهی 20 تا 5000 هرتز را تولید میکند.
چکشها :
چکشها به واسطهی مجموعهای از اهرمهای ظریف به کلیدها متصلاند. مجموعهی اهرمها و چکشها را "عملگر" میگویند. این مجموعه، وظیفه شتاب دادن برخورد چکشها به سیمها را دارد.
کلیدها:
پیانو 88 کلید سیاه و سفید دارد که 52تای آن سفید و در گام C میباشند. 36 کلید سیاه کوچک نیز بالای کلیدهای سفید جای گرفتهاند.
پیانو رویال
گرند پیانو یا رویال پیانو، نوعی از پیانو است که در آن سیمها به صورت افقی قرارگرفتهاند و چکشها از زیر به سیمها ضربه وارد میکنند. از این نوع پیانو بیشتر در کنسرتها و ارکسترهای بزرگ استفاده میشود.
پیانوهای دیواری
پیانو دیواری را در اروپا پیانینو میگویند. همچنین پیانو آپرایت نیز نام دیگر این ساز است. پیانینو نسبت به گرند پیانو کم حجمتر و ارزانتر است. سیمها در آن عمودی قرارگرفته و چکشها از جلو به سیمها ضربه وارد میکنند.
پیانو اسپینت
کوتاهترین و ارزانترین نوع پیانوهای دیواری، پیانوهای اسپینت هستند. ارتفاع این پیانو از 90 تا 100 سانتیمتر است. جعبه صدا در این پیانو کوچک بوده و سیستم انتقال نیرو در آن به سادهترین شکل ممکن ساخته شده است.
پیانو کنسول
این پیانو ارتفاعی درحدود 100 تا 110 سانتیمتر دارد. بدنه این ساز بسیار محکم و بادوام است و برای تمرین و آموزش به کار میرود.
پیانو دیجیتال
برخلاف پیانوهای مکانیکی یا آکوستیک که از سیستم چکش و سیم بهره میبرند، این نوع پیانوها از تکنولوژیهای دیجیتال برای تولید اصوات استفاده میکنند. صدای این پیانو با الگوبرداری از صدای پیانو آکوستیک ساخته شده است.