اتاق فرار یک بازی ایده آل برای آن دسته از افرادی است که همیشه آرزو داشتند تا به جای نقش اول ویدیو گیم، کتاب یا یک فیلم مورد علاقهشان بودند. این بازی را میتوان به صورت چند نفره انجام داد، شما و دوستانتان در یک اتاق حبس میشوید و باید با حل معما و روبه رو شدن با چالشهای مختلف راه فرار را پیدا کنید. هر اتاق، چندین سناریوی مختلف دارد مثل فرار به عنوان یک جاسوس بینالمللی، گریز از یک خانه جن زده یا حتی فرار از یک مقبره مصری. بازیکنان باید از معماها، راهنمایی ها و سرنخ های موجود در اتاقها استفاده کنند و در زمانی محدود زاه فرار از اتاق را پیدا کنند. در این مقاله به معرفی این بازی و تاثیر آن بر ذهن میپردازیم.
اتاق فرار از کجا شروع شد؟
اولین اتاق فرار مدرن توسط یک انتشارات ژاپنی به نام SCRAP در کیوتو به وجود آمد و به صورت یک بازی 5-6 نفره در یک اتاق انجام شد، اما حالا SCRAP با رویدادهای فرار چند هزار نفره در یک مکان مشترک شناخته میشود. از آن زمان این بازی تبدیل به یک رویداد بینالمللی شده و در بیش از 60 کشور جهان از جمله ایران اجرا میشود.
برخی از مزایای اتاق فرار برای سلامتی ذهن
یادگیری مسائل جدید
پیدا کردن و کشف حقایق جدید و آموزش آن به دیگران در ذات انسان است. در دوره مدرن که سرعت و بازده بالا حرف اول را در جهان میزند، ما از مطالعه کتب قطور فاصله گرفته و فرصت خواندن این مطالب را نداریم. در اتاق فرار ما به صورت مستقیم و محسوس محیط را تجربه کرده و در آن غوطه ور میشویم. محیطی که ما را ترغیب به تعامل فیزیکی با تکنولوژی ها، متون و کدها میکند. یک تجربه تعاملی واقعی که همتا ندارد.
در ادامه ما به مزایای اتاق فرار برای سلامتی می پردازیم.
تحریک حواس
زیبایی اتاق فرار این است که شما مرکز تحرکات هستید. این زمانی است که شما بیشتر از بینایی، لامسه، بویایی و دیگر حواس خود نسبت به محیط استفاده میکنید. زمانی که شما وارد اتاق فرار می شوید، حواستان تحریک میشود، چرا که غریزه بقا در شما فعال شده و با تیم خود شروع به پیدا کردن راه خروج میکنید.
بهینه سازی مهارت های حرکتی
حل کردن پازل ها باعث بهینه سازی مهارت های حرکتی میشوند، که گاهی اوقات به اصطلاح، آن را "هماهنگی دست و چشم" و یا "آگاهی فضایی" نیز خطاب میکنند. همانطور که ما رشد کرده و بزرگتر میشویم، آگاهی ما نیز از دنیای اطراف افزایش پیدا میکند. تعامل و فعالیت های منحصر به فرد این بازی به بهینه سازی مهارت هایی از قبیل تخمین فاصله و واکنش های فیزیکی به موقع کمک میکند. حل پازل ها در دنیای سه بعدی در اتاق فرار موقعیت هایی را فراهم میکنند که فعالیتهای اجتماعی زیادی، توانایی فراهم کردن آن را ندارند.
افزایش توانایی در برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی
انسانها به تعامل اجتماعی نیاز دارند و این در غریزه ماست. هنگامی که تحت فشار قرار می گیریم، برای حل چالشها مجبور به تعامل با محیط اطراف می شویم. اتاق فرار هایی مثل اسکیپ کیوب، تیم ها را در شرایطی قرار میدهند که تعامل اجتماعی، برای پیروزی در آنها حیاتی است. از آنجایی که ما در دنیای دیجیتال غوطه ور هستیم، صحبت کردن به صورت رودررو ممکن است روز به روز برای ما کمتر اتفاق بیفتد، اتاقهای فرار، ما را به مشارکت در بحثها و مکالمه با یکدیگر ترغیب میکنند.
افزایش توانایی حافظه
همانطور که همگی می دانیم، با افزایش سن حافظه ما با مشکلاتی روبرو میشود. پازل ها و چالش ها میتوانند یک راه عالی برای تقویت حافظه باشند، چرا که در تعامل با کدها، نمادها و یا زبان همراه هستند، بعضی از اتاق های فرار مثل اتاق فرار اسکیپ کیوب شما را ملزوم به تمرکز و صرف انرژی برای به یاد سپردن برخی اطلاعات و استفاده از آنها در مراحل بعدی بازی میکنند. این تمرین می تواند تاثیر مثبت بسزایی بر روی تقویت حافظه داشته و به ما در زندگی روزمره کمک شایانی کنند.
افزایش آگاهی
از آنجایی که ما در فضایی ناشناخته شروع به اکتشاف می کنیم و از دنیای روزمره خود به صورت موقت فاصله گرفته و در دنیایی جدید مجبور به کسب اطلاعات و استفاده از آنها به صورتی منحصر به فرد برای پیروزی در چالشها میشویم، این امر باعث تقویت توانایی جذب اطلاعات و استفاده موثرتر از آنها میشود.
افزایش حس شادی و رضایت از زندگی
با اطلاعات جدیدی که کسب و به صورت خلاقانه از آن استفاده کردیم، بعد از خروج از اتاق فرار حس رضایت و لذت زیادی خواهیم داشت، هنگامی که در حال حل چالش ها در اسکیپ روم هستیم آدرنالین خون ما افزایش پیدا کرده و هنگام خروج از اتاق حس موفقیت به ما دست خواهد داد.
امروزه در بسیاری از کشور ها از جمله ایران اتاق فرار وجود دارد و مخاطبان زیادی را جذب خود کرده است، مجموعه اسکیپ کیوب با چهار شعبه (توچال، بلوار دماوند، ایران مال، اپال) با هفت اتاق فرار جذاب، در این زمینه جزو تیم های موفق است.
اتاق فرارهای این مجموعه شامل:
اتاق فرار Ocean Six: برگرفته از فیلم های Ocean’s Eleven به مدت زمان 70 دقیقه شما را به چالش میکشد.
اتاق فرارDead End: الگو گرفته از سری بازی های Silent Hill شما را به مدت 90 دقیقه با ترس و دلهره به کشف معماها و حل آنها فرا می خواند
اتاق فرار Los santos: پلیسی و سیاسی و بسیار دشوار به مدت 90 دقیقه هوش شما را زیر ذره بین قرار میدهد.
اتاق فرار Behind The Bars: بر پایه داستانی از جنگ جهانی دوم، شما باید از زندان نازی ها فرار کنید.
اتاق فرار Blow your Candles: در 70 دقیقه باید معمای یک قتل را به سرانجام برسانید.
اتاق فرار Movie Night: براساس اتفاقی واقعی در سال 2012.
اتاق فرار My name is Sydney: مرتبط به سناریوی Dead End تدوین شده و 75 دقیقه مملو از ترس و دلهره.
منبع: مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوب
در ادامه معرفی بازیهای ترسناک بذارید از یه بازی که نیمه دوم همین امسال ریلیز شده و به عنوان یکی از ترسناکترین بازی های سال شناخته شده، براتون بگیم. فراموش نکنید اگر در سال ۲۰۲۰ و با وجود تمام اتفاقات ترسناکش بازی ای بیاد و بتونه لقب ترسناکترین رو به خودش اختصاص بده ، حتماً !!! چیز خوفناکی باید باشه ! همونطور که گفتیم، Death Stranding نقاط مشترک زیادی با P.T. داشت، ولی حالا یه بازی جدید ساخته شده که باید گفت فقط شبیه نیست و در واقع داستانش عیناً و کاملا از P.T. الهام گرفته شده. امکان نداره بازی ترسناک Infliction (تحمیل) رو بازی کنید و از همون شروع بازی ، از قسمت منوی بازی حتی یاد P.T. و اتفاقات اون نیوفتید. همین کافیه که از لحظه ای که دسته ی کنسول رو دستتون میگیرید ، یک چراغ رو حداقل روشن بگذارید و روی صندلیتون میخکوب شید.
بلاگ قبلیمون هم در مورد یکی از ترسناکترین بازیهای این دهه ینی P.T نوشته بودیم.این بازی از ساختههای آقای کوجیما ست و از سری بازیهای سایلنت هیل، ساخته شرکت کونامی بوده که اولین بار به صورت یه دموی 30 دقیقهای در سال 2014 معرفی شد. بعد از معرفی این بازی، کوجیما به خاطر مسائلی که الان نمی خواهیم بهشون اشاره کنیم، از کمپانی کونامی جدا شد و تشکیلات خودش رو راه اندازی کرد تا در سال 2019 یک بازی شاهکار دیگه رو به اسم Death Stranding روانه بازار کرد که البته نقاط مشترک زیادی با P.T. داشت. شاید اولین و واضح ترین و بارزترین نشانه اش حضور نورمن ریدوس به عنوان نقش اول داستان در هر دو بازی باشه. بگذریم ! قرار نیست بیشتر ازین از P.T صحبت کنیم. اگه دلتون می خواهد ترس این بازی رو، نه از پشت صفحه کامپیوتر، که مستقیم و با پوست و استخوان خودتون تجربه کنین، حتما اتاق فرار DEAD END رو که بازسازی عینی این بازی کامپیوتریه رو تجربه کنید و پشت بندش اتاق فرار My Name Is Sidney رو هم از دست ندید که میتونه برای شما و دوستانتون مکمل خوبی باشه!
این بازی که به صورت اول شخص طراحی شده، طی دو نسخه عرضه شده؛ نسخه اولیه توسط استودیوی مستقل استرالیایی Caustic Reality سال 2018 به بازار اومد. این استودیو خودش هم داستان باحالی داره! کل کارای طراحی بازی و نویسندگی داستان و کلا همه چی به عهده مالک کمپانی، آقای Clinton McCleary انجام میشه!! یه چیزی شبیه اونچه در مجموعه ی اتاق فرارهای اسکیپ کیوب اتفاق می افته و با حداقل نفرات حداکثر خروجی گرفته می شه. بگذریم، خلاصه که اولین نسخه بازی که پابلیش میشه برای pc عرضه میشه و حسابی هم جایزه می بره. اما نسخه ای که جدیدا منتشر شده و اسمش Infliction: Extended Cut و شاید به روزرسانی شدهی همونه... روی تمامی کنسولها قابل بازیه و همینه که باعث می شه خیلی زود بین گیمرها تا این اندازه مطرح بشه!
بریم سراغ داستان بازی! همه این شناخت رو داریم که بازیها و فیلمهای ترسناک باعث می شوند شما به عنوان بیننده یا شرکت کننده یا بازی کننده، بترسید، درسته؟ ولی چیزی در مورد احساس دلهره چی ؟ میدونید؟ بین احساس ترس و دلهره مرز پر رنگ ! اما باریکیه. کارگردانهای معروفی مثل هیچکاک بیشتر روی دلهره مانور میدن... این حس دلهرهست که نهایتاً توی قلب و روحتون نفوذ میکنه و شاید باید گفت از احساس ترس عمیقتر و شدیدتره. مثال واضح ترش ، شما توی فیلم های ترسناک تا نمیدونید با چی طرفید، دلهره دارید و از زمانی که اون موجود خبیث و ترسناک رو میبینید و یا باهاش آشنا می شید، دلهره ی شما تبدیل به ترس می شه. و باید گفت بهترین جنبه بازی Infliction هم همینه که ترس و دلهره رو همگام با هم پیش میبره و حسابی ضربان قلبتون رو بالا پایین می کنه !
اولش اینجوری شروع می شه که شما داخل ماشین هستید و وارد گاراژ یک خونه میشید و بازی به همین سادگی شروع میشه! ماها معمولا انتظار داریم که بازیهای ترسناک یک موسیقی مرموز داشته باشن، ولی اینفلیکشن شما رو توی یه سکوت مطلق غرق میکنه، یه سکوت دلهرهآور، تنها با صدای تیک تاک یک ساعت! یا هر چیز پیشبینی نشده ی دیگه ای. پس یادتون باشه حتما با هدفون بازی رو تجربه کنید . شما باید توی این خونه بزرگ بگردین و سرنخها رو جمع کنید. می پرسید چه سرنخ هایی؟ خب، اولش داستان گنگه و شما نمیدونید چه خبره، ولی هرچی در بازی پیش میرید توجهتون بیشتر به عکسهای روی دیوار که یک خانواده خوشحال و خوشبخت رو نشون میده جلب میشه و نهایتا از بین همین خاطرات شیرین گناهان گذشتهتون رو کشف، و راهی به سمت رستگاری پیدا میکنید. اوه، راستی یک روح خبیث هم توی خونه همراهتونه و بعضی وقتا یهو توی صورتتون سبز میشه! تنها راه نجاتتون توی این مواقع اینه که زیر تخت، توی کمد، یا هرجایی که دم دستتونه قایم بشید تا روح گوگولیمون تشریفشون رو ببرن.
بازی معما محوره و سرنخها و وسایلی که به مرور پیدا میکنید توی حل معماها کمکتون میکنن. در طول بازی شما با حل معماها، گوش دادن به صداها، و مدارک و شواهدی که پیدا میکنید کم کم متوجه می شوید که چی شده که سر از این خونه درآوردید و ما هم قرار نیست بیشتر از این بازی رو براتون اسپویل کنیم. پس در اولین فرصت ، یک شبی که فرداش کاری ندارید ( شاید همین دوران قرنطینه بهترین زمان باشه ) ، حداقل ۳ ساعتتون رو خالی کنید ، یک ذره خوراکی های شیرین رو کنارتون داشته باشید ، اگر جراتش رو دارید چراغها رو خاموش کنید ، هدفون رو لحاظ کنید و در آخر دکمه ی استارت رو فشار بدید ! شب خوبی رو براتون آرزو می کنیم ! یوهاها : )))
بگذریم برگردیم به سوژه ی اصلیمون ، فیلم آنابل. باید بهتون بگم که برعکس چیزی که تمام فیلم های ترسناک اول یا آخر فیلمشون صرفاً به شوخی و دروغ مدعی می شن که بر اساس واقعیت ساخته شدن. این فیلم آنابل کاملاً این موضوع در موردش صادقه و از روی واقعیت ساخته شده. و نه یک واقعیت جزئی ! منظورم اینه که فقط عروسک یک بنده خدایی اسمش آنابل نبوده. یا فقط از قضا اسم بازیگر زن نقش اول آنابل والیس نیست. ( حتماً از این بازیگر سریال پیکی بلایندرز رو ببینید ) نه ! این عروسک شوم ! دقیقاً به همین اسم وجود داشته و البته باید بگیم که داره ! و عیناً در قفسه ای شیشه ای که از کلیسای ترینیتی منهتن در نیویورک آمریکا با طلسم تهیه شده محبوش شده! و مجدداً عیناً در موزه ی خانگی یک زوج نازنین که گویا هیچ سرگرمی و استعداد دیگری در زندگی جز این ژانگولربازی ها نداشتن، نگهداری می شه. این عروسک در سال ۱۹۷۰ و عیناً مطابق با فیلم از دو هم اتاقی که عروسک رو خود مدعی بودند که دزدیده اند تحویل گرفته می شه و گویا روحی که اون تو تسخیر شده متعلق به دختری به اسم آنابل هیگینز هست.
بله ! درست حدس زدید ! اگر با مجموعه ی ما و اتاق فرارهای ما آشنایی داشته باشید ، باید بدونید که یکی از سناریوهای ما ، MY NAME IS SIDNEY با الهام از فیلم آنابل ساخته شده. هرچند پیشاپیش براتون توضیح دادیم که چطور به سناریوی DEAD END و داستان بازی P.T. هم تا اندازه ای مرتبطه. نه خیلی زیاد البته ؛ در رادیو ، در بازی P.T. به ۳ قفره قتل خانوادگی اشاره می شه که یکی از این ۳ مورد ، همین پرونده ی قتلیست که در سناریوی MY NAME IS SIDNEY اتفاق افتاده و البته ما در بازی یک ایستراگ جذاب هم داریم که دو سناریو رو بیش از پیش به هم مرتبط می کنه که خوب اینجا قرار نیست ما اسپویلش کنیم.
برگردیم به زوج وارن، این زوج عاشق به نامهای ادوارد وارن ماینی و لورن ریتا وارن هردو در زمینه های فراطبیعی محقق محسوب می شدن و خیلی از مسائل شیطان شناختی رو خودشون به صورت خودآموز آموخته بودن. این زوج استثنائی امروز هردو از دنیا رفته اند ( اد در ۲۰۰۶ و لورن در ۲۰۱۹ ) و متأسفانه یا خوشبختانه ، آموخته های خودشون رو به بردارزاده ی اد و خواهرزاده ی لورن ، انتقال دادن ! می خوام بگم نگران نباشید ، هنوز کسی هست که حواسش به این عروسک و بقیه دوستایی که تو اون کلکسیون شخصی دوستان جمع آوری شدن ، رسیدگی کنه و ازشون مراقبت کنه.
گفتیم دوستای دیگه ، بله . این عروسکمون ، مثل آنچه در فیلم می بینید کنار مهره ها و اعضای دیگر شیطانی اسیر شده که به دیگر پرونده های زوج وارن مربوط می شه. زوج وارن پرونده های متعددی رو درش حضور داشتن و ایفای نقش کرده اند که باید بهتون بگم خیلی از بهترین فیلم های ترسناکی که دیدید و دنبال می کنید اصولاً به پرونده های همین دو نفر و تجربیات و دست نوشته های همین دو نفر بر می گرده. برای مثال فیلمهای احضار ۱ و ۲ که در آنها دو پرونده ی خانواده ی پرون و آمیتی ویل از مجموعه تحقیقات برجسته ی خانواده ی وارن به حساب می آیند.
پرونده های زوج وارن در خانواده ها و یا خانه های تسخیر شده یا نفرین شده زیاد هستن ، مثل خانواده ی آنفیلد پولترژئیست در لندن که باز الهام بخش در ساخت فیلم احضار ۲ بوده است و یا قتل هایی که در پرونده ها نشانی از تسخیر و جن زدگی یافت می شد، باز می شه برای نمونه به پرونده ی قتل آلن بونو ، توسط هم خانه اش، آرنی جانسون در سال ۱۹۸۱ اشاره کرد. این موارد زیاد هستن و در رابطه با هر پرونده الآن صرفاً یک سری نوشته هست که به تأیید و یا تکذیب آنچه گذشته می پردازه. اما عروسک آنابل ، در قفسه اش سر و مر و گنده حاضره ! و دیگر دوستهاش که اتفاقاً تصویری از اونها رو هم حتماً در فیلم آخر آنابل با اسم Annabelle Comes Home می تونید ببینید. مثل جعبه ی موسیقی خانواده ی پرون ، سامورایی ، پیانویی که خود بخود نواخته می شه ، میمون اسباب بازی ، آینه ی احضار ، کتاب سگ سیاه ، بت شیطانی ، تابوت خون آشام و آجری از رهبر برلی و شاید عروسکی از آنابل ترسناکتر ، عروسک سایه ، که اگر کنارش بخوابید می تونه باعث ایست قلبی ، تفنس و حتی مرگتون بشه !
فکر کنم همین اندازه کافی باشه ، و در همین اندازه که بدونید این فیلم ها خیلی هم ساخته ی ذهن و تخیل نویسنده و فیلمساز نیست و نمی دونیم چرا و چجوری ، ولی بعضی ها واقعاً این اندازه بدشانس هستن که توی زندگیشون درگیر این مسائل شیطانی هم بشن !
اگر دوست دارید کمی فراتر از فیلم های ترسناک ، این فضاها رو از نزدیکتر و شاید ملموستر تجربه کنید حتماً اتاق فرار MY NAME IS SIDNEY از مجموعه اتاق های فرار اسکیپ کیوب رو تجربه کنید.
این هفته میخوایم شما رو با مفهوم پوکر فیس ( Poker Face ) آشنا کنیم.مفهوم اصلی پوکر فیس در یک جمله ی کوتاه یعنی اینکه آنچه چهره ات و رفتار فیزیکیت جدا از خواسته ی تو به مخاطبت نشون می ده . اونچه تو به زبون نمیاری اما، چهره ات مطرحش می کنه. یا حتی بیشتر ، اونچه تو دروغ میگی و چهره ات دروغت رو لو می ده و عکسش رو نمایش می ده.
می دونیم اگر این کلمه رو سرچ کنید تا ۲ صفحه از سرچ گوگلتون فقط لینک های مرتبط با خواننده ی مشهور آمریکایی با عینک درشتش لیدی گاگا خواهد بود. اما باور کنید این عبارت و مفهومش خیلی بیشتر از این حرفها می ارزه و می خوایم بهتون بگیم حتی از بابت مادی هم تاحالا خیلی بیشتر از لیدی گاگا و آهنگ و کنسرتهاش پول جابجا کرده !
اما چرا اسمش پوکر فیسه ؟ چون شاید اولین جایی که خیلی واضحتر ازش استفاده شده ، در بازی پوکر باشه. اگر با بازی پوکر آشنایی ندارید خیلی کوتاه معرفیش می کنیم. بازی پوکر یک بازی قمار با ورق پاسوره که در بازی، ورق خوب داشتن خیلی لازمه و همین باعث می شه آدمها مدام در حال بلاف زدن در بازی باشن. اگر ورقشون بده سعی کنن طوری جلوه بدن که ورقشون خوبه و بالعکس حتی ورقشون خوبه سعی کنن نشون ندن چه اندازه ورقشون خوبه تا شانس بردشون رو بیشتر کنن. خیلی سخته واقعاً این بازی رو در دو خط معرفی کرد. اما در همین اندازه بدونید برای بلاگ ما کافیه. کافیه یک نگاه به شرکت کننده های حرفه ایشون بندازید. اصولاً یا عینک آفتابی به چشم دارن. یا کلاهی سرشونه که چشماشون رو می پوشونه و یا حتی شالگردن دارن که نبض گردنشون رو بپوشونه ! اینا همشون نشونه هایی هستن که حریف می تونه باهاش دستتون رو بخونه ! حتی در این بازی برای شرکت کننده هاش یک سری حرکات مشخص هست که در طول بازی وقتی در انتظار حرکت حریف هستن، با مهره های ژتونشون انجام می دن تا در ناخودآگاهشون مرتکب حرکت اشتباهی نشن و دستشون لو نره.
پس با این اوصاف اولین برداشت هایی که از پوکر فیس صورت گرفته در این اندازه بوده که کی نسبت به دیگری ورق بهتر و یا بدتری داشته و همین خودش خیلیییییی بیشتر از خواننده ای که ازش صحبت شد پول جابجا کرده. اما پوکر فیس خیلی چیزهای دیگری رو نشون می ده و خیلی جاهای دیگه استفاده می شه. شما می تونید تشخیص بدید کی، کیو دوست داره. از کی یا از چه غذایی بدش میاد. اینکه طرفتون واقعا از اتفاق و یا شنیده ای از ته دل می خنده یا صرفاً حفظ ظاهر می کنه. اینکه طرف مقابل تا چه اندازه عصبانیه ، آیا فقط عصبانیه یا امکان داره بزودی به خودش یا به اطرافیانش آسیب بزنه ؟ و خلاصه اینکه هر حرفی که از طرفی زده می شه می تونید قضاوت کنید که راسته یا دروغه ؟
برای مثال در فرودگاه ها و یا دیگر اماکن عمومی که حفظ امنیت درش خیلی مهمه، اصولاً نیروهای امنیتی از آموزش های کلی چهره شناسی و پوکرفیس بهره مند هستن و ازش استفاده می کنن. به همین جهت پیشنهاد می کنم ، سعی کنید وقتی در فرودگاه هستید، بخصوص فرودگاه های بین المللی ، حتی اگر بدترین پیغام یا خبر رو در موبایلتون می خونید ، خونسردی خودتون رو حفظ کنید، وگرنه شاید باعث شه از تک تک گیت ها با حداکثر و انواع بازرسی های بدنی روبرو بشید. باور کنید بازرسی های بدنی کاملا بر اساس سلیقه ی مأمور روبروتونه. یا از چهره تون خوشش نمیاد. یا متأسفانه از نژادتون خوشش نمیاد و اگر نه حتماً یک استرسی، دلواپسی، ترس و یا خشمی در چهره تون دیده.
ما اینجا قصد داریم چند نمونه برای شما مثال بزنیم تا در کل با این مفهوم بیشتر آشنا شید. کتاب و مقاله در این رابطه زیاده. اما بنظرم خیلی سخت نگیرید. اگر می خواید بیشتر بدونید ، پیشنهاد می کنیم سریال LIE TO ME رو تماشا کنید. هم سرگرم کننده است و هم خوب تا اندازه ای آموزنده. برگردیم به مثال ها . مواردی که براتون کوتاه اشاره می کنیم نشانه های دروغ گفتنه. دروغ گفتن ، در این مفهوم رنگ نداره. دروغ یعنی هر زمانی که شما جدا از بخش حافظه ی خود ، از خلاقیتتون استفاده کنید. اینکه دروغ چه اندازه بزرگ یا کوچیک باشه خیلی در اینکه که شما سامانه ی عصبی خودمختار رو فعال می کنید تأثیری نداره و این سامانه همون سامانه ایه که قراره شما رو به مخاطبتون بفروشه ! پس مواظبش باشید.
دست به گردن و یا پشت سر زدن
دست به دهان زدن ( بخصوص وقتی فرد دو گوشه ی لب را فشار می دهد یعنی خود از کرده ی خود احساس پشیمانی می کند )
دست و یا خارش بینی
اگر فرد نشسته باشد ، شروع به جابجا کردن پاهای خود می کند ، گویی از شرایطی که درش قرار گرفته است راضی نیست.
اگر فرد ایستاده است ، صافتر و کشیده تر می ایستد
پلک زدن فرد کاهش میابد
شانه ی فرد ناخودآگاه جهش و تکان خواهد داشت
و ...
حتی روش های رایج دیگری هم هست که استفاده می شود، البته در بازجویی ، وگرنه در مکالمات روزانه لزومی ندارد شما تا این اندازه فرد رو به چالش بکشید که مطمئن شید دروغ یا راست می شنوید. اینکه برای مثال شما می توانید ابتدا از فرد سؤالی ساده بپرسید که مطمئن هستید برای پاسخگویی به حافظه ی خود رجوع می کند ، مثل اینکه دیشب شام چی خورده؟ فرد برای پاسخ لحظه ای از شما نگاهش را برداشته و به جهتی ( راست یا چپ ) خیره می شود و پاسخ شما را می دهد. شما دریچه ی نگاه و نیمکره ی کاربردی برای حافظه را شناسایی کردید و حالا می توانید از همان مخاطبتان سؤال مدنظرتون رو بپرسید. نگاه به جهت یکسان برابر با راستی و نگاه به خلاف جهت یعنی فرد در پاسخ از حافظه ی خود استفاده ای نداشته است ! آنچه دروغ شاید تلقی شود. هنوز باور ندارید ؟ کاری نداره ، بیاید این آزمایش رو امتحان کنید. از همان دوستی که در رابطه با شام ازش سؤال کردین بخواهید سؤال یکسان دیگری بابت ناهار روز گذشته رو بدون نگاه کردن به جهت خاطره و حافظه به شما پاسخ دهد. یا موفق نمی شود و یا کلللییی زمان می برد.
این موارد در چهره ی شما و اندام شما خلاصه نمی شود و حتی به گام صدای شما هم می رسد. شما از روی صرفاً صدای یک فرد می توانید تشخیص دهید دروغ می گوید و یا نه و جذابیت صدا این است که خیلی اوقات مشخص می کند فرد کدام عبارت را حتی دقیقاً دروغ گفته است.
در آخر این موضوعات همه تئوریست. شاید در بسیاری موارد جواب دهد، اما حتماً مثال نقض هم کم ندارد. به هر جهت خیلی سعی نکنید دروغ های اطرافیانتون رو کشف کنید چون بیشتر از هر کسی خودتون اذیت خواهید شد. چرا که خیلی ها عادت به حداقل اغراق در گفته هاشون دارن و قصدشون شاید صرفاً جذاب کردن آنچه مطرح می کنن برای شما باشه. پس سخت نگیرید و هرگز در زندگی روزمره ازش بهره نبرید !
بگذریم ! همه اینها رو گفتیم که بگیم اونچه در اتاق فرار BLOW YOUR CANDLES از مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب مطرحه اتفاقاً تشخیص دروغ در بازجویی های ۴ مضنون داستانه ! البته شما قرار نیست به این مهارت مسلط باشید و کافیه به تناقض در داده هایی که بدست آوردید و از بازجویی ها می شنوید دقت کنید. فراموش نکنید تمام مضنونین دروغ می گن. شما غیر از دروغ باید تشخیص بدید کدام دروغ مهمتر و گویای معمای قتل پرونده است ! حالا این وسط اگر در صدا و گام صداها هم تونستید مهارتی کسب کنید هم که چه بهتر ! منتظرتون هستیم !