نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
نوشته های ملیکا

نوشته های ملیکا

هرچی دل تنگم بگه , مینویسم

عبارت POKER FACE دقیقاً یعنی چی ؟

این هفته میخوایم شما رو با مفهوم پوکر فیس ( Poker Face ) آشنا کنیم.مفهوم اصلی پوکر فیس در یک جمله ی کوتاه یعنی اینکه آنچه چهره ات و رفتار فیزیکیت جدا از خواسته ی تو به مخاطبت نشون می ده . اونچه تو به زبون نمیاری اما، چهره ات مطرحش می کنه. یا حتی بیشتر ، اونچه تو دروغ میگی و چهره ات دروغت رو لو می ده و عکسش رو نمایش می ده.

  می دونیم اگر این کلمه رو سرچ کنید تا ۲ صفحه از سرچ گوگلتون فقط لینک های مرتبط با خواننده ی مشهور آمریکایی با عینک درشتش لیدی گاگا خواهد بود. اما باور کنید این عبارت و مفهومش خیلی بیشتر از این حرفها می ارزه و می خوایم بهتون بگیم حتی از بابت مادی هم تاحالا خیلی بیشتر از لیدی گاگا و آهنگ و کنسرتهاش پول جابجا کرده !

 

اما چرا اسمش پوکر فیسه ؟ چون شاید اولین جایی که خیلی واضحتر ازش استفاده شده ، در بازی پوکر باشه. اگر با بازی پوکر آشنایی ندارید خیلی کوتاه معرفیش می کنیم. بازی پوکر یک بازی قمار با ورق پاسوره که در بازی، ورق خوب داشتن خیلی لازمه و همین باعث می شه آدمها مدام در حال بلاف زدن در بازی باشن. اگر ورقشون بده سعی کنن طوری جلوه بدن که ورقشون خوبه و بالعکس حتی ورقشون خوبه سعی کنن نشون ندن چه اندازه ورقشون خوبه تا شانس بردشون رو بیشتر کنن. خیلی سخته واقعاً این بازی رو در دو خط معرفی کرد. اما در همین اندازه بدونید برای بلاگ ما کافیه. کافیه یک نگاه به شرکت کننده های حرفه ایشون بندازید. اصولاً یا عینک آفتابی به چشم دارن. یا کلاهی سرشونه که چشماشون رو می پوشونه و یا حتی شالگردن دارن که نبض گردنشون رو بپوشونه ! اینا همشون نشونه هایی هستن که حریف می تونه باهاش دستتون رو بخونه ! حتی در این بازی برای شرکت کننده هاش یک سری حرکات مشخص هست که در طول بازی وقتی در انتظار حرکت حریف هستن، با مهره های ژتونشون انجام می دن تا در ناخودآگاهشون مرتکب حرکت اشتباهی نشن و دستشون لو نره.

پس با این اوصاف اولین برداشت هایی که از پوکر فیس صورت گرفته در این اندازه بوده که کی نسبت به دیگری ورق بهتر و یا بدتری داشته و همین خودش خیلیییییی بیشتر از خواننده ای که ازش صحبت شد پول جابجا کرده. اما پوکر فیس خیلی چیزهای دیگری رو نشون می ده و خیلی جاهای دیگه استفاده می شه. شما می تونید تشخیص بدید کی، کیو دوست داره. از کی یا از چه غذایی بدش میاد. اینکه طرفتون واقعا از اتفاق و یا شنیده ای از ته دل می خنده یا صرفاً حفظ ظاهر می کنه. اینکه طرف مقابل تا چه اندازه عصبانیه ، آیا فقط عصبانیه یا امکان داره بزودی به خودش یا به اطرافیانش آسیب بزنه ؟ و خلاصه اینکه هر حرفی که از طرفی زده می شه می تونید قضاوت کنید که راسته یا دروغه ؟

برای مثال در فرودگاه ها و یا دیگر اماکن عمومی که حفظ امنیت درش خیلی مهمه، اصولاً نیروهای امنیتی از آموزش های کلی چهره شناسی و پوکرفیس بهره مند هستن و ازش استفاده می کنن. به همین جهت پیشنهاد می کنم ، سعی کنید وقتی در فرودگاه هستید، بخصوص فرودگاه های بین المللی ، حتی اگر بدترین پیغام یا خبر رو در موبایلتون می خونید ، خونسردی خودتون رو حفظ کنید، وگرنه شاید باعث شه از تک تک گیت ها با حداکثر و انواع بازرسی های بدنی روبرو بشید. باور کنید بازرسی های بدنی کاملا بر اساس سلیقه ی مأمور روبروتونه. یا از چهره تون خوشش نمیاد. یا متأسفانه از نژادتون خوشش نمیاد و اگر نه حتماً یک استرسی، دلواپسی، ترس و یا خشمی در چهره تون دیده.

ما اینجا قصد داریم چند نمونه برای شما مثال بزنیم تا در کل با این مفهوم بیشتر آشنا شید. کتاب و مقاله در این رابطه زیاده. اما بنظرم خیلی سخت نگیرید. اگر می خواید بیشتر بدونید ، پیشنهاد می کنیم سریال LIE TO ME رو تماشا کنید. هم سرگرم کننده است و هم خوب تا اندازه ای آموزنده. برگردیم به مثال ها . مواردی که براتون کوتاه اشاره می کنیم نشانه های دروغ گفتنه. دروغ گفتن ، در این مفهوم رنگ نداره. دروغ یعنی هر زمانی که شما جدا از بخش حافظه ی خود ، از خلاقیتتون استفاده کنید. اینکه دروغ چه اندازه بزرگ یا کوچیک باشه خیلی در اینکه که شما سامانه ی عصبی خودمختار رو فعال می کنید تأثیری نداره و این سامانه همون سامانه ایه که قراره شما رو به مخاطبتون بفروشه ! پس مواظبش باشید.

 

  • دست به گردن و یا پشت سر زدن

  • دست به دهان زدن ( بخصوص وقتی فرد دو گوشه ی لب را فشار می دهد یعنی خود از کرده ی خود احساس پشیمانی می کند )

  • دست و یا خارش بینی

  • اگر فرد نشسته باشد ، شروع به جابجا کردن پاهای خود می کند ، گویی از شرایطی که درش قرار گرفته است راضی نیست.

  • اگر فرد ایستاده است ، صافتر و کشیده تر می ایستد

  • پلک زدن فرد کاهش میابد

  • شانه ی فرد ناخودآگاه جهش و تکان خواهد داشت

  • و ...

 

 

حتی روش های رایج دیگری هم هست که استفاده می شود، البته در بازجویی ، وگرنه در مکالمات روزانه لزومی ندارد شما تا این اندازه فرد رو به چالش بکشید که مطمئن شید دروغ یا راست می شنوید. اینکه برای مثال شما می توانید ابتدا از فرد سؤالی ساده بپرسید که مطمئن هستید برای پاسخگویی به حافظه ی خود رجوع می کند ، مثل اینکه دیشب شام چی خورده؟ فرد برای پاسخ لحظه ای از شما نگاهش را برداشته و به جهتی ( راست یا چپ ) خیره می شود و پاسخ شما را می دهد. شما دریچه ی نگاه و نیمکره ی کاربردی برای حافظه را شناسایی کردید و حالا می توانید از همان مخاطبتان سؤال مدنظرتون رو بپرسید. نگاه به جهت یکسان برابر با راستی و نگاه به خلاف جهت یعنی فرد در پاسخ از حافظه ی خود استفاده ای نداشته است ! آنچه دروغ شاید تلقی شود. هنوز باور ندارید ؟ کاری نداره ، بیاید این آزمایش رو امتحان کنید. از همان دوستی که در رابطه با شام ازش سؤال کردین بخواهید سؤال یکسان دیگری بابت ناهار روز گذشته رو بدون نگاه کردن به جهت خاطره و حافظه به شما پاسخ دهد. یا موفق نمی شود و یا کلللییی زمان می برد.

 

این موارد در چهره ی شما و اندام شما خلاصه نمی شود و حتی به گام صدای شما هم می رسد. شما از روی صرفاً صدای یک فرد می توانید تشخیص دهید دروغ می گوید و یا نه و جذابیت صدا این است که خیلی اوقات مشخص می کند فرد کدام عبارت را حتی دقیقاً دروغ گفته است.

 

در آخر این موضوعات همه تئوریست. شاید در بسیاری موارد جواب دهد، اما حتماً مثال نقض هم کم ندارد. به هر جهت خیلی سعی نکنید دروغ های اطرافیانتون رو کشف کنید چون بیشتر از هر کسی خودتون اذیت خواهید شد. چرا که خیلی ها عادت به حداقل اغراق در گفته هاشون دارن و قصدشون شاید صرفاً جذاب کردن آنچه مطرح می کنن برای شما باشه. پس سخت نگیرید و هرگز در زندگی روزمره ازش بهره نبرید !

 

بگذریم ! همه اینها رو گفتیم که بگیم اونچه در اتاق فرار BLOW YOUR CANDLES از مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب مطرحه اتفاقاً تشخیص دروغ در بازجویی های ۴ مضنون داستانه ! البته شما قرار نیست به این مهارت مسلط باشید و کافیه به تناقض در داده هایی که بدست آوردید و از بازجویی ها می شنوید دقت کنید. فراموش نکنید تمام مضنونین دروغ می گن. شما غیر از دروغ باید تشخیص بدید کدام دروغ مهمتر و گویای معمای قتل پرونده است ! حالا این وسط اگر در صدا و گام صداها هم تونستید مهارتی کسب کنید هم که چه بهتر ! منتظرتون هستیم !

 

 


پیشگویی وجود ویروسی همه گیر در دور دوم انتخابات آمریکا در لوس سانتوس

اتاق فرار از اون جاهاییه که خلاقیت توش حرف اول رو میزنه! خلاقیت توی طراحی دکور، آمبیانس، و بله، در داستان بازی! تعداد خیلی خیلی خیلییی زیادی اتاق فرار در کل دنیا  همچنین ایران وجود داره، و درسته که بعضی جاها داستانشون شبیه هم می‌شه، ولی اساسا هر اتاق فرار داستان مستقلی داره. ما هم توی مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوب تلاشمون رو کردیم که داستان بازی ها خلاقانه، هیجان انگیز و نوآورانه باشه! به جرا میتونم بگم اتاق فرار لوس سانتوس یکی از خاص ترین داستان ها توی ایران رو داری. داستانش یه جورایی به آینده (البته آینده نزدیک) مربوطه، پس برای خلق این داستان نیاز بوده مقداری آینده رو پیش‌بینی کنیم، منتها توی این قضیه چندتا پیش‌بینی زیاااادی درست از آب دراومدن!! بذارین بیشتر توضیح بدم:

کسایی که تا امروز پیش ما سناریوی اتاق فرار لوس سانتوس رو تجربه کردن می دونن این سناریو در رابطه با یک عملیات تروریستی توسط داعش در دور دوم انتخابات آمریکا و ترامپِ و شرکت‌کننده‌ها می‌بایست پیش از هر چیز، روز و محل وقوع سانحه رو تشخیص بدن و در مرحله‌ی بعد جلوی عملیات رو بگیرن.

پس لازمه ی طراحی بازی این بوده که حال و هوای سال ۲۰۲۰ در آمریکا و باقی نقاط جهان تا اندازه‌ای پیش‌بینی بشه و در تار و پود داستان بازی قرار بگیره. اما در بعضی موارد این پیش‌بینی‌ها به طرز عجیبی به واقعیت نزدیکه!

خب بدون شک جذاب‌ترین پیش‌بینی‌ای که درست از آب درومده وجود یک ویروس واگیردار در دنیا و آمریکاست که باور کنید خود ما رو هم شگفت زده کرده. در بازی اسمی از ویروس برده نمی شه و منشأ اون کشورهای جنگ‌زده و سوریه تعریف می شه. علت وجود ویروس هم با یک سری توضیحات بیوشیمیایی مختصر ازش رد شده. تاریخ شیوع ویروس هم کمی عقب تر از کرونا و در اکتبر ۲۰۱۹ پیش‌بینی می‌شه، که البته امروزه در اخبار می‌بینیم تاریخ اولین مشاهدات و مستندات مربوط به کووید-۱۹ مدام عقب‌تر میره و حتی در حال حاضر با توجه به گزارش BBC ، گویا اولین مورد به کشور فرانسه، شهر پاریس، در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ بر می گرده. مردی ۵۰ ساله که بیماریش به اشتباه ذات الریه تشخیص داده میشه، اما به هر حال جون سالم بدر میبره و امروز سالم و سرحاله.

بر گردیم به پیش‌بینی های اسکیپ کیوب. طراح اسکیپ کیوب یک نکته‌ی دیگه رو هم خیلی خوب پیش‌بینی می کنه، که باید بپذیریم که شناخت خوبی نسبت به ترامپ و خلقیاتش داشته. و اون اینه که در طول این بیماری، با وجود اینکه سازمان غذا و دارو آمریکا، FDA، هنوز دارویی رو تأیید نکرده، ترامپ ازش دفاع می کنه و مردم و ارگانها رو تشویق به استفاده از اون دارو می کنه. این شما رو یاد خاطره ی خاصی نمی اندازه؟

این دقیقا تیتر اخبار Euro News در تاریخ ۲۰/۵/۲۰۲۰ هست :  << ترامپ از مصرف داروی تأیید نشده برای پیشگیری از کرونا دفاع کرد. >>

مابقی پیش‌بینی ها خیلی به ویروس مربوط نمی شه و به موارد دیگه‌ای اشاره داره که باز یکی در میون شاید درست و غلط از آب درآمده باشه. برای مثال خوب بزرکترین پیش‌بینی غلط اسکیپ کیوب مربوط به خود ابوبکر بغدادی می شه که آمریکا و ترامپ رو تهدید به عمیات تروریستی می کنه که خوب … مشترک مورد نظر دیگر در دسترس نمی باشد و به لطف همین ریاست جمهوری در حال حاضر احتمالا در اعماق جهنم در کنار همدستان و رفیق رفقاش به سر می بره. خیلی هم پس نباید بهش بد بگذره ، نه؟

پس باز این سؤال نسبتا بی ربط رو شما جواب بدید که حتا اگر جهنم باشید ، اما با دوستان و مریدان و خلاصه طرفداراتون باشید فکر می کنید چه حال و هوایی دارید؟ راضی هستین؟ دماغتون اصطلاحا چاقه یا چی؟

بگذریم. یه پیش گویی دیگه هم که درست بوده رو اشاره کنیم و تمومش کنیم که خیلی هم بازی رو براتون اسپویل نکرده باشیم. اونم شرایط تظاهرات و راهپیمایی های متعدد علیه ترامپ و دولتشه که خوب واقعا کل ۴ سال ریاست جمهوریش همین بوده. دوست طراحمون زحمت خیلی خاصی در این رابطه نکشیده. همه ی اینارو گفتیم که اول از همه باز یه بار دیگه تو گوشتون از اسم کرونا خونده باشیم و بگیم لطفا خواهشا بیشتر مراقب خودتون و اطرافیان و جامعتون باشید. به پروتوکل ها پایبند باشید و رعایتشون کنید و دوم اینکه اگه تا الان هنوز سناریوی لوس سانتوس رو تجربه نکردید، به خودتون بیاید و این بازی رو که متفاوت از هر اتاق فرار دیگریست رو تجربه کنید. سخته! خیلی سخته! ولی واقعا جذابه! کل مزه‌اش به آخر بازی، و رمز گشایی و حل پرونده‌ی تروریستیشه! برای رزرو اتاق فرار لوس سانتوس کلیک کنید.

منتظرتون هستیم. شما هم منتظر بلاگ‌های بعدی ما باشید.




استفاده از مطالب اسکیپ بلاگ تنها با ذکر منبع بلامانع است.


مجموعه اتاق‌های فرار اسکیپ کیوب


اینجا از همه چیز بترسید، به جز از کرونا!

الان ده ماه شده که یک عدد ویروس وارد کشورمون شده و زندگی همه رو به هم ریخته. شرایط دیگه جوری شده که هممون میترسیم بدون ماسک بیرون بریم و وقتی ماسک روی صورتمون نیست احساس عریانی و کمبود داریم، از فضاهای سرپوشیده و بسته و کلا هرجایی که ازدحام هست فراری شدیم. حتی کافه و پارک رفتن هم دیگه سخت و خطرناک شده! توی شرایط به این بغرنجی، هر کسی دنبال یه تفریح سالم میگرده… تفریحی که با وجود لذت بردن ازش، اونو در معرض ریسک قرار نده و بهداشتی باشه!

اگه شما هم جواب این معما رو نمیدونین، بذارین راهنماییتون کنم… نظرتون راجب به جایی که هیچ آدمی که احتمال بیمار بودنش باشه وجود نداشته باشه، بهداشتی و استریل شده باشه، و کلی هیجان انگیز باشه چیه؟؟ خب پس، معرفی میکنم! اتاق فرار!!!!

 

اول بذارید سیستم اتاق فرار رو براتون توضیح بدم. شما و دوستانتون وارد یه اتاق میشید و درب پشت سر شما بسته میشه. یکی دو ساعت رو با کلی هیجان، شاید ترس و البته مقدار زیادی خنده میگذرونید و به اندازه یه هفته شارژ میشین! با این تفاسیر توی اتاق فرار با فرد دیگه ای برخورد ندارید و شرایط تا حد زیادی بهداشتیه.

از اونجایی که با محتوای اسکیپ روم آشنایی دارید و می دونید که شرکت کننده دستشو تو هر سوراخی می کنه و دست به هر چیز و ناچیزی می زنه، ضدعفونی کردن تمام اتاق با توجه به دستگاه ها و بردهای الکترونیکی که جهت هوشمندسازی بازی در محیط بازی کار شدن غیر ممکنه. اما در عوض اسکیپ کیوب برای اینکه از سلامت شما مطمئن باشه پروتکل های بهداشتی زیر رو رعایت میکنه:

 

·توی قسمت های مختلف اتاق و همچنین توی لابی دیسپنسر ضدعفونی کننده دیواری وجود داره.

·همه پرسنل ماسک میپوشند و از ورود افراد بدون ماسک هم جلوگیری میشه.

·افراد با علائم مشکوک مثل تب یا سرفه اجازه ورود به اتاق های فرار رو ندارن.

·و در نهایت برای جلوگیری از تجمع و ازدحام، تعداد افراد هر گروه نباید بیشتر از 8 نفر باشه.

۳۰ دقیقه ترس مطلق با P.T.

اینکه ما در مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب اتاق فراری با سوژه ی بازسازی از گیم پلی استیشن P.T.  ساخته ی کوجیما داشته باشیم و یک بلاگ به معرفی این بازی و این بازی ساز نپردازیم، غیر ممکنه ! و اتفاقاً همین حالا وقتشه.

 

اجازه بدید از خالق اثر ، کوجیما شروع کنیم. هیدئو کوجیما ، متولد ۲۴ اوت ۱۹۶۳ یعنی می شه گفت اول شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در توکیو ، ژاپن در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود ... ؟ نه ما از خانواده اش دیگه جدی خبری نداریم. اونچه از خانواده ی کوجیما می دونیم اینه که کم تو ژاپن مهاجرت نکردن و از وقتی که هیدئو حداقل بدنیا اومده ،  ۲ مرتبه ، از توکیو به شیراساکی در مرتبه ی اول و در مرتبه ی دوم از شیراساکی به کاوانیشی مهاجرت داشتند.

 

این آقای هیدئوی جوان ، از همون اول مغزش خوب کار می کرده ! و از همون اول هم می دونسته تقریباً جاش کجاست. کلاً به سینما و تصویرگری علاقه داشته و شاید چون به خودش باور نداشته اول تو سرش بوده که بازیگر شه . کمی که بزرگتر می شه و افکار مریضش ( ما اینجا از لفظ مریض بودن افکارش به نیت تمجید و استثنایی بودنش استفاده کردیم ) با دایره ی لغت بیشتری مواجه می شه ، تصمیم می گیره بنویسه ! اون داستان های کوتاهش رو برای مجلات ژاپنی ارسال می کرده و مثل دوران بلوغ هر هنرمند نابغه ی دیگه ای ، نوشته های این دوستمون هم به چشم مجله ها نمیاد و هرگز چاپ نمی شه ! البته الآن می گن دلیلش این بوده که اون مجله ها دنبال داستان های ۱۰۰ صفحه ای بودن و داستانهای هیدئو کوجیما اصولاً سه برابر حجم داشته، ولی شما به ما بگید این آخه دلیل می شه ؟!

 

خلاصه بریم جلوتر ، قسمت بعدی از زندگی کوجیما خیلی شبیه خودش نیست و فکر کنم به اصرار خانواده در دانشگاه دوره ی اقتصاد رو شروع می کنه. هرچند در همین مدت به نحوی خودش رو با فعالیت های فیلم سازی هم سرگرم می کنه. اما هرچه جلوتر می ریم ، این جاش رو دیگه باید از دوستان و هم دانشکده ای هایش  بپرسیم که چطور هیدئو بار دیگه به علایقش فرمون می ده و از فیلم سازی و کارگردانی که آخرین هدفش بوده، در سال چهارم دانشگاه به یکباره دست از تحصیل اقتصاد می کشه و نه فقط خانواده که دوستانش رو هم شگفت زده می کنه !

 

هیدئو کوجیما در سن ۲۳ سالگی وارد شرکت بازی سازی کونامی می شه و پروژه ی متال گیر استارت می خوره. می خوام بگم قبل از اینکه کوجیما برای خودش کوجیما بشه ، اینکه ۲۳ سالگیت رو با کونامی شروع کنی، آرزوی خیلی از ما بازی دوست ها می تونه باشه . درسته ؟ فقط یک سال زمان می بره و متال گیر در سال ۱۹۸۷ در ژاپن و اروپا عرضه می شه و کلییییی سر و صدا می کنه. و خیلی جای سؤال برای سازنده هاش نمی گذاره و بدون وقفه در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۸ ، سری های دوم و سوم متال گیر با پسوند سالید اسنیک و سالید عرضه ی بازار و این مرتبه روی کنسول پلی استیشن اجرا می شه ! و بوووممم !!! کوجیما به هدفش می رسه و دیگه تبدیل به یک چهره ی مشهور بین المللی در این صنعت می شه !

ازونجایی که این دوستمون صرفاً یک هنرمند عشق هنر و چل و دیدونه نبوده ، و تحصیلات دانشگاهی در زمینه ی اقتصاد داشته ، برخلاف خیلی از هنرمندای دیگه حواسش به جیبش هم بوده و خیلی سریع شرکت کوجیما پروداکشنز رو به عنوان تابعه ای از کمپانی کونامی ثبت می کنه و به بازی می آره.

همکاری این شرکت با کونامی تا سال ۲۰۱۵ ادامه داشت و آخرین کار مشترکی که عرضه شد کماکان از سری بازی های متال گیر بود که سی و یکمین سری از بازی های این مجموعه در سیستم عامل های مختلف محسوب می شد و اسمش بود متال گیر ۵ : فانتوم پین.

اما ! اما این وسط یک کار نصفه نیمه ی دیگه ای هم بود که هرچند این جدایی باعث شد کار شهید شه به نحوی و هیچ وقت نه تنها نسخه ی نهایی بازی عرضه نشد ، که حتی دموی بازی هم از فروشگاه پلی استیشن حذف شد !  و این بازی چیزی نیست جز بازی P.T.  از سری بازی های سایلنت هیل کونامی.مجموعه ای که به خودی خود یکی از سری بازی های مشهور کمپانی کونامی بود و این مرتبه با حضور کوجیما در بخش کارگردانی و طراحی می تونست به یکی از مادگارترین بازیهای طول تاریخ این صنعت تبدیل شه ! باور کنید اغراقی در کار نیست ! کافیه شما با دموی این بازی که در ۱۲ اوت ۲۰۱۴ عرضه شد و فقط ۳۰ دقیقه زمان داشت آشنا باشید. خیلی ها جرأت بازی کردنش رودر شب یا  تنهایی نداشتن  و حتی باور کنید خود بنده ! بازی رو در حالت بی صدا و MUTE   نهایتاً تونسته ام تموم کنم. 

 

 

 

این بازی که قطعاً مثل مابقی سری های بازیش در ژانر ترس و وحشته ، با کارگردانی کوجیما جداً از جلوه های ترس نمی گیم جدید اما ویژه ای برخورداره که شاید صرفاً ترکیب دقیق و زمان شناسی عالی در طراحی بازی موجب می شه تا این اندازه ترس بر شما غلبه کنه.

 داستان ازونجایی که ماهیت بازی یک دمو قرار بوده باشه خیلی واضح مطرح نمی شه و خیلی سر و ته خاصی نداره. شما وارد یک خونه ای می شید با یک پلان عجیب و غریب و از طریق آنچه از صدای رادیو پخش می شه صرفاً متوجه می شید که یک مرد در این خونه مرتکب قتل همسرش و دو فرزندش شده. و به دو مورد قتل مشابه دیگر هم در سطح شهر اشاره می شه ( اینجا همونجاییه که ما ایده ی اتاق فرار MY NAME IS SIDNEY رو برای سناریوی ترسناک دوممون ایده گرفتیم که در عین حال که داستان به داستان اتاق فرار DEAD END متصل و مرتبطه ، ترتیب در بازی مطرح نباشه و پیش شرط و پیش نیازی برای تجربه ی هر یک از بازی ها وجود نداشته باشه ). در این بازی بر خلاف دیگر سری بازی های سایلنت هیل ، تصویر بصورت اول شخص نمایش داده می شه و  کاراکتر شما از هیچ ابزار و توانایی خاصی برخوردار نیست و همین مواجه شدن شما با هر اتفاق ماورا طبیعتی رو بخصوص اگر روح خصمانه ی لیزا باشه ، سخت تر و ترسناکتر می کنه.

جالبه بدونید در طراحی ظاهر کاراکتر لیزا ، کوجیما از دو شخصیت Yurei  و Ubume فرهنگ سنتی ژاپنی استفاده کرده و بهتون پیشنهاد می کنم اگر می خواید بیشتر خودتون رو بترسونید حتماً این دو اسم رو گوگل کنید و یا راجع بهشون بخونید و یا به دیدن نقاشی ها و تصویرها اکتفا کنید ! چرا یه ملیت یه همچین شخصیت های ترسناکی باید تو فرهنگ کهنش داشته باشه آخه ؟!!! واقعا چرا ؟!

بگذریم. شما صرفا در بازی حرکت می کنید و در تصویر می تونید زوم کنید که با انجام یک سری مشاهدات صرفاً در بازی پیش می روید و هربار که از زیر زمین خانه خارج می شوید، دوباره خودتون رو در سردر ورودی خونه می بینید.

شبها یکی پس از دیگری سپری می شوند تا در نهایت در اصلی منزل باز می شه و شما بالاخره هر ساختمان خارج و  به خیابان راه پیدا می کنید. اینجاست که دموی کات سین و تریلر بازی نمایش داده می شه ، و دو چیز توجه شما رو بخودش جلب می کنه ، اسم بازی سایلنت هیل و البته نقش آفرینی نورمن ریدس در بازی ! اومدم بگم حیف ! که این بازی نسخه ی کاملش عرضه نشد که ما از بازی نورمن ریدس لذت ببریم که خوب، کوجیما بعد از جداییش از کونامی و ساخت بازی Death Stranding  با کمپانی خودش ، این جای خالی رو پر کرد و می تونید حسابی با نورمن ، نقش آفرینیش و شکلک هایی که تو آینه اتون در میاره خودتون رو راضی کنید.

 

خیلی بیشتر از این حرفها می شه از کوجیما ، سایلنت هیل ، دث استرندینگ و دیگر اسمها و موضوعاتی که در این بلاگ مطرح شد براتون بگیم ، اما باشه برای بلاگ های بعدی شاید.

در آخر،  آنچه در اتاق فرار DEAD END  از مجموعه ی اسکیپ کیوب طراحی شده ، عیناً طراحی و بازسازی همین بازیP.T.  با المان های حتی الامکان یکسان و روایت داستانی کاملاً برابر است. پس خیلی دنبال داستان روشنی نباشید ، دنبال چرا ها نباشید و صرفاً انچه کوجیما برای مخاطبینش در مانیتور کونسول های بازیشون طراحی کرده رو ، اینبار در واقعیت لمس کنید و تجربه کنید. 

منتظرتون هستیم !