هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
هرچی دل تنگم بگه , مینویسم
عکس های غم انگیز
علاقه مندان به هنر عکاسی می دانند که این هنر در تاثیرگذاری حرف اول را بین تمامی هنرها از جمله موسیقی،سینما، و... میزند . و نکته ای که این هنر را متمایز میسازد،مختصر بودن و در عین حال عمیق بودن آن است.
عکاسان بزرگ به ما ثابت کردند که عکاسی یکی از پیچیده ترین هنرها و فراتر از مفهوم شاتر زدن هست.
و ما تلاش کردیم در این مقاله عکس هایی را به نمایش بگذاریم که احساس تفکر را در ما زنده میکند.
در این عکس دو مرگ در دو طرف لنز دوربین اتفاق افتاده است.
نخست، مرگ کودک سودانیست که بخاطر گرسنگی و سوءتغذیه جان میسپارد و لاشخوری در انتظار مرگ اوست.
اما مرگ دوم ،مرگ عکاس است!
بعد از اینکه "کوین کارتر"(عکاس این اثر) این عکس را به نیویورک تایمز فروخت و نیویورک تایمز هم آن را منتشر کرد، بسیاری از خوانندگان، جویای سرنوشت دختر بچهی داخل عکس شدند. کارتر بعدها اعلام کرد که بعد از گرفتن این عکس پرنده را از نزدیکی دختر دور کرده است و مطمئن شده که او در امان است. مدتی بعد و پس از دریافت جایزه پولیتزر اما کارتر اقدام به خودکشی کرد. دختر بچهی داخل عکس نیز در سن ۱۴ سالگی و بر اثر تب مالاریا از دنیا رفت.
گروهبان آمریکایی داخل عکس پس از سوار شدن به هلیکوپتر حاوی مجروحان و کشته شدگان آمریکایی، متوجه میشود که کیسهی کنار دستش جسد بهترین دوستش را در خود دارد که به اشتباه و توسط نیروهای خودی به قتل رسیده. در این تصویر عکاس سوگواری این گروهبان را ثبت کرده است.
این خاصیت جنگ است، یک روز ممکن است بهترین دوستت را بکشی و یک روز دیگر کسی را که شاید در آینده میتوانست بهترین دوست ، معشوقه و یا همدمت شود.
برخورد سرانگشتان سربازی که مدت هاست جز تفنگ و نارنجک لمس نکرده است با کلاویه های یک پیانو چقدر میتواند غریبانه باشد؟؟
این عکس یک سرباز روسی در سال 1994 در چچن است که در میان ویرانی های ناشی از جنگ به یک پیانو سالم برمیخورد و شروع به نواختنش میکند.
خیلی ها این عکس را اینگونه نقد میکنند که: "تنها هنر است که جاوید مانده و میتواند جهان را پر از صلح کند"
فراوانی هر پدیده ای باعث عادی شدنش میشود و چقدر تلخ است که مرگ عادی شود.
آنقدر عادی که وقتی کودکی از گرسنگی میمیرد، جز مادرش هیچکس به خاکسپاریش نمیرود.
و چنان درسکوت میمیرد که مرگش هیچ جنبنده ای را از خواب بیدار نمیکند.
این کودک فلسطینی خودش هم میداند تفنگ اسباب بازیش به هیچ احدالناسی آسیبی نمیرساند، اما چنان مصمم آن را بالا گرفته است که نمیدانم به کودک بودنش شک کنم یا اسباب بازی بودن تفنگش .
خاورمیانه کودکی را چونان میکشد که طناب، اعدامی را…
انگار سرش را روی دریا گذاشته و خوابیده است که ای کاش اینطور بود،”آلان کردی” سه ساله به همراه خانواده اش یکی از آوارگان جنگ سوریه بودند ،که به امید یک زندگی بهتر و بدون جنگ قصد سفر به کانادا از طریق جزیره کوس در یونان را کردند ،اما در حین سفر آلان، برادر ۵ سالهاش (گالیپ) و مادرش غرق میشوند و تنها پدر خانواده زنده میماند. و یک عکاس ترک این قاب را به ثبت میرساند
او هم حق داشت بخاطر خراب شدن عروسک هایش گریه کند
او هم حق داشت که مادرش روی سرش دست بکشد و موهایش را شانه کند
اما چه کند که قربانی خشکسالیست
و باید بخاطر غذا اشک بریزد
و مادر گرسنهاش جوری دستش را بر سرش بکشید که گویی دارد داغ دیده ای را تسکین می دهد.
نمی داند باید شاد باشد که از دست داعش فرار کرده است،
یا غمگین باشد بخاطر مرگ خانواده اش،
یا بترسد از گذشته اش که زخم التیام ناپذیر روحش است، و آینده ای که خاورمیانه بی شک مجروحش خواهد کرد.
اصلا همین ندانستن هایش است که از سباء دختربچه ی جنگ زده "مونالیزای قرن" را ساخت ، و قلموی داوینچی جایش را به دوربین "علی الفهداوی" داد، و این شاهکار عکاسی آفریده شد.
"تسلیما اختر" با گرفتن این عکس توانست بی پناهی کارگران بنگلادشی را که در بیگارخانه های مد و لباس شب و روز کار میکنند و حتی ایمنی محل کارشان تامین نمیشود را به جهان نشان دهد، و شرایط بهتری را برای این کارگرها فراهم کند.
این زوج جوان در یکی از همین بیگارخانه ها کار میکردند که در آغوش یکدیگر اینگونه محکوم به مرگ شدند .
دوروتا لنگ" این عکس را در سال 1936 از زنی گرفت که شوهرش در اثر سل جان خود را از دست داد،و این زن 35 ساله با ۶ کودک خود تنها مانده بود.بی شک فقط هنر عکاسی میتوانست نگاه درمانده ی زن را ثبت کند"
SepehR
شنبه 25 بهمن 1399 ساعت 10:58